یک
در روزهای گذشته، علاوه بر خبر همیشه گی از تشدید فشارهای اقتصادی،
معیشتی و روحی بر اکثریت عظیم مردم افغانستان، رفتار ظالمانۀ مامور انتظامی
ایران با یک نوجوان مهاجر، بازتاب گسترده تری داشت. ماموری ازمؤظفین که
مهاجران افغانستان را شناسایی و جمع میکنند و بعد میفرستند به افغانستان،
وظیفۀ شکنجه گر را انجام داد. زانو بر سر و گردن نوجوان نهاد و فریاد او
وخانواده اش را برآورد.
تعدادی با داشتن امتیاز بربنیاد هرگونه روابطی که است، از جمهوری اسلامی
ایران دلخوشی دارند، سعی کردند، آن رویداد دلخراش را کمرنگ وبی اهمیت جلوه
دهند. ایران ستیزان بیشتر طالب خوی، مانند کودن مزدور حمید خراسانی، به
دادن فحش و دشنام پرداختند.
اما دیدن موضوع بانگرش انسانی، آشکار می سازد که این رویدادی از رفتارها با
مهاجران افغانستانی، تازه و یگانه نبود و نیست. همچنان که اندک نیستند از
ایرانی هایی که با دادن کار و رسانیدن کمک به مهاجران، بهترین وشریف ترین
رفتار را با آنها داشته اند.
رفتار جابرانه و متکبرانۀ ماموران جمهوری اسلامی ایران، از آنجا ناشی می
شود که حکومت آنکشور نه از روی رعایت کنوانسیون های امور پناهنده گان، بلکه
بر طبق نیاز روز با آنها برخورد میکند. اگر نیازی داشت که تعدادی را به جنگ
با عراق به جبهات بفرستند، یا بعدتر سوی جنگ در سوریه، از آنها استفاده
کرد. اما همین که می بیند به آنها نیازی نیست وبه رغم مزد ارزانی که مهاجر
دارندۀ کار می پذیرد، بیکاری و بحران اقتصادی بیداد می کند، آنها را با
رفتار ظالمانه"رد مرز میکند." ماموران انتظامی هم می بینند که این تودۀ
مظلوم وستمکش، مدافعی ندارند، از تحقیر وتوهین و رفتار ستمگرانه دریغ نمی
کنند.
دو
فرستادن شتاب الود مهاجران از پاکستان و ایران به سوی افغانستان، زمینه
های سؤ استفادۀ هیولای فرار دهنده و ظالم طالبانی را فراهم کرده است.
جمهوری اسلامی ایران رفتار چاپلوسانه را در برابر طالبان در پیش گرفته است،
اما طالب که می بیند بن بست های بسیاری دامنگیر ایران است، روی به افزون
خواهی می آورد و در پیوند با رفتار انتظامی، بی صدا نمی نشیند. گروه طالبان
در راستای دروغگویی و دیده درایی سعی میکند، آنانی را که با زور، دجبر و
ظلم از پاکستان وارد افغانستان شده اند، دستاوری نشان بدهد که گویا به کشور
با رضایت برگشته اند. در حالیکه گزارش ها از روزگار اسفبار اکثریت
برگشتانده ها حاکی است و اندک نیستند مردمی که از تهیۀ لفمه نانی برای زن
وفرزند نیز عاجز بوده و آرزوی خارج شدن از کشور را دارند. طالبان از
برگشتاندن این تودۀ عظیم ملیونی استفادۀابزاری هم میکنند. سعی دارند پای
نهاد های بین المللی را وارد و از کمک های زیر نام آنها به چاقی وفربهی خود
بپردازند . کاری که تا اکنون ادامه یافته است.
سه
قتل اسماعیل هنیه، رهبر امور سیاسی حماس در تهران که در واقع ادامه
دهندۀ قتل های مشابه در چندین دهه از سوی اسراییل اشغالگر و غاصب بود،
تحرکات نظامی منطقه را به سوی نگرانی های فزاینده سمت وسوداده است. اما
مظلومانه آن است که داعیۀ بزرگ وبرحق فلسطین، در سطح مناسبات ایران
واسراییل تنزل کند.
اسراییل سرزمین های فسطینی ها واعراب را اشغال کرده است. اسراییل بیشتر از
آن هم میخواهد. حکومت اسراییل وحشیانه ترین رفتار و ضد انسانی ترین اعمال
را در فلسطین و در شهر غزه انجام داده است. چندین ده هزار انسان غیر نظامی
را کشته است. شفاخانه ها و مکتب ها را بمبارد کرده است. مردم مناطق اشعالی
را وادار می سازد که مناطق خود را ترک بگویند وبه سویی بروند که نابودی و
خانه بدوشی است.
غم انگیزی رویداد ها در این هم است که جهان مدافع حقوق بشر؟! بازتاب جنایات
اسراییل را سانسور می کنند و دفاع بی چون وچرا از اسراییل را نصب العین
قرار داده اند. چنین سیاستی، آینده مردمان زیر ستم در کرۀ زمین را با
دشواری های بیشتری مواجه میکند.
چهار
گروه ستمگر و جهالت گستر طالبان چنین سیاستی را درک کرده است. این است
که برای ایفای نقش ضد انسانی، ضد تمدنی و آوردن فضای اختناق آمیز در
افغانستان که در ماهیت وسرشت آن است، همه را با مزدوری و جیره گرفتن می
پذیرد.
اکنون که سه سال از آوردن این ننگ تاریخ در قدرت سپری می شود، می بینیم که:
- ملیون ها انسان در فقر وتنگدستی به سر می برند.
- دختران وزنان بار محرومیت بی مانندی را دراین عصر و زمان غمگینانه بر دوش
حمل میکنند.
- تبعیض های مروج این گروه، شیرازه های نسبی پیشین را در معرض تباهی بیشتر
قرار داده است.
- علم و دانش محرومیت می کشند، اما خرافات و تلقین گپ های ارتجاعی، مطرود و
مسخره آمیز رونق یافته است.
- افغانستان لانۀ امن تروریست ها شده است.
- و...
برای رهایی از چنگ چنین هیولای مزدور، ستمگر وجهالت گستر، بهترین راه،
تفاهم میسر در سطح کوچک و ارتقای آن در سطح بزرگتر است. این تفاهم را در
داخل و خارج کشور، در شهرها و کشورهای دارندۀ مهاجر هموطنان میتوانند ایجاد
وسازمان بدهند. به شرط آنکه تصمیمی جدی انگیزه اش را ایجادکند و راه تکیه
به بیگانه، آرزومند بودن نجات کشور و مردم از راه عذر و زاری حامیان طالبان
منتفی باشد. آنانی که این نیاز را در ک نمی کنند و یا به مشغولیت های
روزمره گی، تسکین آلام روحی به وسیلۀ قلم پناه می برند، نزد تاریخ وپرسش
های نسل آینده توجیهی برائت دهنده نخواهند داشت.
***
|