کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

              روح الامین امینی

    

 
الجبر

 

 


«الجبر» مجموعه‌ای از شعرهای من است که این روزها از سوی انتشارات خیام در دسترس قرار گرفته است. شعرهای آغاز این دفتر برمی‌گردد به یک سال قبل از سقوط کابل و شعرهای پایانی از همین روزهای تلخ است.
از جناب مصدق پارسا و وحید عباسی که زحمت این مجموعه به دوش‌شان افتاد ممنونم.
دوستانی که خارج از افغانستان و ایران هستند می‌توانند این مجموعه را از طریق وبسایت انتشارات خیام به دست بیاورند.
ناشر این دفتر لطف کرده و یک کد پانزده درصد تخفیف برایم ارسال کرده است تا در اختیار دوستانی که علاقه‌مند به خرید کتاب هستند بگذارم. هر کدام از دوستان که قصد خرید این کتاب را دارند می توانند به من پیام بگذارند تا کد را برای‌شان ارسال کنم.

دچار ملعبه بودیم و کم‌کَمک پاییز
مجالِ فاخته را از درخت می‌دزدید
صدای پای زمستان
به گوش آذرماه
رسیده بود و درختانِ‌لرزه ترسیدند
سکوت بود!
صدایی اگر که می‌پیچید
صدای خم شدن شاخه بود و بادِ پلید
صدای واهمه بود و صدای شاخۀ بید
عبورِ عابری از کوچه باغ خالی بود
و چند گرگِ به خون تشنه
زوزه سر دادند
و قریه فاجعۀ برف را تماشا کرد
درخت‌های جوان یکه یکه افتادند
درخت‌های کهن‌سالِ‌مصلحت خاموش
و قریه بود و تماشا
و قریه بود و سکوت
میان گلۀ گرگان سرور بر پا شد
و گرگ پیر –شبان سیاه جامۀ مست-
به یُمن فتح و ظفر با خطابه‌ای غرا
به گله گفت که آیندۀ زمین از ماست
و گله زوزه کشید و به برف پوزه کشید
و گرگ پیر -امیر سیاه جامۀ‌شان-
ادامه داد و طوفانی از جنوب وزید
درخت‌های جوان یکه یکه افتادند
درخت‌های کهن‌سالِ‌مصلحت خاموش
و قریه بود و تماشا
و قریه بود و سکوت

۶ اکتبر ۲۰۲۰

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۶۲     سال بیستم     اسد / سنبله     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی                                   شانزدهم  اگست  ۲۰۲۴