کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

             خالده تحسین 

    

 
کنار عاشق‌ترین فصل خدا

 

 


کنار عاشق‌ترین فصل خدا
کوچه،
همسایه،
اکاسی،
من،
تو
و گام‌های عاشقانه
گاه در "کوچه باغ‌های نیشابور " سفر می‌کردیم
گاه میان " طلا در مس".
دانشگاه،
کتابخانه،
و درختان بلند،
شاهد " قصه‌ی ما و غم ما" بودند
و دفترچه‌های کوچک غزل
محل دردهای پنهان ما
گاه در نامه‌های "کارو"
گم می‌شدیم
و زمانی
"بوف کور"ی را ميان "خانه‌ی مردگان "
می‌جستیم.
خیابان،
خیال،
و سرنوشت
برای ما خط‌های عجیبی می‌نگاشتند
و ما
با حافظ و سعدی و خیام
صدای ملولی را می‌شنیدیم که مغنی را به نواختن نوایی
می‌خواند
آه، چقدر دلم می‌خواست بوی نیشابور را احساس کنم
و در بلخ وجودم
بی تاب‌ترین ترانه‌ی رابعه را
فریاد کنم
کابل،
خیرخانه،
و تو
مرا با فرهنگ بی‌مانند صبر
آشنا می‌ساختید
من،
شعر،
و شبانه‌ها،
میان هیاهوی زندگی ناهموار
جاری می‌شدیم
و کنار عاشق ترین فصل خدا
آشیانه می‌ساختیم

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۵۹     سال بیستم     سرطان     ۱۴۰۳         هجری  خورشیدی   اول جولای  ۲۰۲۴