....!
تو
تنها تو
از میان این همه آدم تنها تو
نامت را روی قلبم نوشتی و آنجا نشستی
تا اساطیر نبضهای من باشی
آنقدر مرا بردی که
هندسه زندگیام عوض شد
آنقدر با من آویختی
که اهتزاز آزادی را پوستم صدا شد
دیگر رفتن یا ماندن تفاوتی ندارد
عشقت در رگانم ریشه بسته
تا شقیقهی زمین میتپد
این عشق موج میزند
در شریان هایی که از اندام
من میگذرند
|