تا به کی بازی دست غیر و این و آن شدن
شیر مردان بودن و از عوعولی پنهان شدن
حق ملت را ندیدن بر عدد در باز کردن
همچو نامردان به پایی بی سروبی جان شدن
بهرچه بر قاتلانت دوست گفتن تا قیامت
با عدوی خویشتن هم پیک و همپیمان شدن
هرکسی از تو بپرسد بازگو از مهین خود
نیست شرمی ای وطنخواه همدم افغان شدن
برگشان آغوش مهرت هر کجا بر دوستان
تا به چند آواره بودن هر کجا مهمان شدن
حق هریک از شما این ملت افغان یکیست
از بدخشان تا به هلمند، کابل و لغمان یکیست
|