اين خانه ی پر نقش که چون قصر شداد است
ميراث جهاد است
خشت وگل او رنگ زتر کيب فساد است
ميراث جهاد است
از خون شهيدان چو نهاد ند بنايش
سرخ است نمايش
اين کاخ اميرانه چه رنگين نماد است
ميراث جهاد است
خشت و گل اين قصر ز سرمايه ی نا پاک
دارد بوی ترياک
از گرد هيروئين چه نفسگير نهادست
ميراث جهاد است
اين صاحب خانه که يکی کفش کهن داشت
کرباس به تن داشت
امروز به اين جامه چو جمشيد و قباد است
ميراث جهاد است
ديروز خر لنگ نداشت و ولی امروز
از طالع فيروز
بر صرف و کروزين دوان هر سو چو باد
است ميراث جهاد است
اينان همه دزدان کهن کار و شهيراند
والی و وزيرند
بيداد درين شهر ازين خيل شياد است
ميراث جهاد است
هر گوشه مطاعی زعداوت شده انبار
بر روی خريدار
بازار صداقت که در ينشهر کساد است
ميراث جهاد است
گفتند جهاد است خوشبختی ملت
بيخواری و ذلت
هر لحظه مرا اين سخن مفت بياد است
ميراث جهاد است
دزدان شده امروز همه مجری قانون
با حيله و افسون
هر يک ستم پيشه و طرار و نراد است
ميراث جهاد است
با مدرک جعلی شده دوکتور فراوان
بی زحمت و تاوان
چيزی که بود کم درين شهر سواد است
ميراث جهاد است
چون کرزی و پرويز و طالب تک و تيک اند
همدست و شريک اند
هنگامه ی ترياک به هلمند چو افسانه و باد
است ميراث جهاد است
تاريخ مکرر شد و انگليس دوباره
برگشت سواره
هوشدار که اين دوستی از روی عناد است
ميراث جهاد است
گفتم که خموشی بگزينم ز عبارات
گويم به اشارات
اما چه کنم که دهن خامه گشاد است
ميراث جهاد است
يک روی مسلمان و ديگر روی به الهاد
اين آدم شياد
چون سم فروشی که به ظاهر چو قناد است
ميراث جهاد است
قاچاق هيروئين شده با مهر ضمانت
بر موتر دولت
قاچاق بر قانونی درين شهر زياد است
ميراث جهاد است
|