در هفته های پسین ابراز نارضایتی های گ.حکمتیار(1949ع)و متعاقب آن انتشار
گسترده ی صدای بلبلک گونه ی نواسه وی و سرانجام اخراج وی از اقامتگاه –
تحفه ی ایالات متحده ی امریکا- غنی، بیشتر خبر ساز بود. چرایی آن را
درسیرحیات سیاسی اش می یابیم. در پایین با اختصار به این موضوع پرداخته شده
است.
بدون گمانه زنی، گ. حکمتیار از سرشناس ترین فعالان و رهبران سیاسی- مذهبی
چند دهه ی پسین افغانستان میباشد. آنچه به این موقعیت و موقف وی زمینه
بخشید، در چند مورد مشخص میشود:
- بهره گیری و استفاده از امکانات سیاسی و آزادی های میسر "دهه ی
دیموکراسی". آزادی هایی که خود و گروه یارانش با آن باورمندی نداشتند.
- درمبارزات علیه سایر مخالفان حکومت، با تندخویی، قاطعیت وبی رحمی برخورد
داشت.
- متأثر از هیأت کلی سازمان جوانان اسلامی (بعدتر حزب اسلامی افغانستان)،
به ارزش های مدنیت آمیز می تاخت و از باورهای عامیانه و مقدس شده برای
مردم، برای غذای تبلیغاتی سود می جست.
- مرگ و اعدام تعدادی از یارانش هنگام جمهوریت محمد داؤود، مهاجرت وی به
پاکستان و در خدمت سیاست های ذوالفقارعلی بوتو و ضیأالحق قرار گرفتن.
- امکانات لازم برای چاق شدن حزب اسلامی و کم لطفی به سایر تنظیم ها از سوی
"آی.اس.آی"؛ سبب میشد که حکمتیار پله های نفوذ و جلب نظر مخالفان جهانی
شوروی را بیشترجلب کند. پول وسلاح بیشتر غرب و کشورهای عربی را دریافت
نماید.
- در پرتو دستورهای وی، حزب اسلامی در پاکستان و داخل کشور، از هیچگونه
گفتار و کرداری که خشم و قتل، بی رحمی، یکه تازی، تکروی، ریاست جویی از
مشخصات آن بود، دریغ نکرده است. از همین روی در جنگها با رقبای داخل کشور و
قتل بیشترین جوانان در پشاور، امر و دستور وی نقش داشته است.
- پس از سقوط حکومت دست نشانده ی شوروی و آغاز در جنگهای کابل، به رغم نبود
فرهنگ مدارا و مزمن بودن عارضه ی جنگ خویی در همه اجزا، گ. حکمتیار بار
مسؤولیت و تقصیر جنایت آفرینی بسیاری بر دوش دارد.
- مواجه شدن اش با شکست وفرار به سوی پاکستان، در واقع راه گیری و باج
ستانی سیاسی را آغاز کرد. پست صدارت را از سوی برهان الدین ربانی(که رمقی
در تن حکومت اسلامی او نمانده بود) در یافت کرد، اما به دلیل نظر افتاده گی
از سوی مقام های پاکستان و آماده کردن تحریک اسلامی طالبان، "زیرغوطه یی"
زد. گاهی پاکستان بود و زمانی مهمان جمهوری اسلامی ایران در ویلایی
درتهران.
- در زمان کرزی و اشرف غنی که بیشترین یارانش درحکومت های فاسد وفساد گستری
ها اشتغال داشتند، همچنان عامل قومی سخن میگفت، طی حرکات شیطنت آمیزی وارد
کابل شد و با ناز وکرشمه آرگاه و بارگاهی را به چنگ آورد که امریکا روزی
رسانش بود. حکومت اشرف غنی هم میخواست بهره برداری کند که اینک تروریستی را
با مصالحه وارد کابل نموده ایم!
- یکی از ویژه گی های گ.حکمتیار طی زمان، نمک ناشناسی وی از سوی ولی نعمت
های گوناگون است. اما در پیوند با "آی.اس.آی" رعایت خاطر را مرعی داشته
است.
- برگشتاندن طالبان به کابل، اگر از یکسو اوج شرارت، تخصص یابی در منافقت و
دو رویی وفریبکاری های حکمتیار بود، اما از سوی دیگر، طالبان یا گروهی در
کابل این بار برعلاوه ی پاکستان چند کشورعربی زیر نظر و توافق امریکا به
کابل رسید که توقع دیگر جز مزد طلب مزدوری بی چون و چرا از دیگران و به
شمول حکمتیار را برنمی تابد.
- حکمتیار به کار آسان و بی زیان به نفع طالبان پرداخت. حکومت های پیشین و
روزی دهنده اش را محکوم کرد و در مسجد اشراف منشانه، با وعظ و تبارز از
مقام امام جمعه، به تجارت دین اشتغال یافت. سعی وی در جهت همسویی با سرکوب
های وحشیانه وضد انسانی طالبان تا آن جا پیش رفت که کاسه ی داغتر از آش شد:
«زمانیکه طالبان (ملا قیوم هلمندی) را با تفنگداران قندهاری و پکتیا جهت
سرکوب مردم پنجشیر ارسال کرده بود، همین مشر حزب اسلامی جناب حکمتیار از
امارت طالبانی تقاضا کرد که بجای تفنگداران هلمند، قندهار و پکتیا از افراد
مسلح حزب اسلامی استفاده کنند. زیرا افراد حزب اسلامی در جنگ با پنجشیری ها
بهتر بلد اند و توپوگرافی منطقه را نیز آشنا میباشند...».() ایا عدل
طالبانی همین است. نوشته از هیأت تحریر.31 مارس2024www.nauandeshi.com
اما با این همه جانفشانی های حقارت بار، او کسی نیست و شخصی نبوده است که
مقام فرد دوم را در دهی بپذیرد. او با آرزومندی های طلب قدرت، ریاست جویی و
منافقت، اخته شده است، اما این موضوع را نمی داند که زمانی طرف استفاده ی
حکومت های پاکستان به عنوان وسیله ی فشار علیه جمهوری محمد داؤود بود که
خود آن جمهوری نیز خطاکار بود. پسانتر از وی و هم اندیشانش در سطح بزرگتری
استفاده به عمل آمد که سلاح بگیرند وعلیه حکومت دست نشانده ی خلق آزار و
شورویی مهاجم بجنگند.
اکنون که طالبان از نهاد های خیریه ی کوچک اما نانده کودکان و یتیمان، با
غدر وظلم پول می ستاند و پاکستان به رغم افزون خواهی ها وشیطنت های سیاسی
با اعضای گروه طالبان که دست پرورده ی آنکشور اند، پیروزی اش را در
افغانستان با خوشی استقبال میکند، گ.حکمتیار را چه کند؟
چرا امریکا و طالبان گ.حکمتیار و هم مسجدی هایش را نان و خرچ دسترخوان
بدهند؟ چه ضرورتی به این عنصر مفلوک دارند؟
فراموش نکنیم که وی صد ها ملیون دالر از پول های دریافتی چند دهه پیش را
پنهان کرده است. اگر صدایی از نواسه اش بر می خیزد و از جنایات وی یاد
میکند، آن همه جاسوسی و جنایت به قدر کافی شناخته شده و درج تاریخ اند.
ازینرو شکایت آن نواسه را هم در پهلوی پرسش های باید درنظر داشت که از چند
ماه به این سوی در پشت پرده جریان داشت.
دوران مصرف گ. حکمتار در واقع پایان یافته است. این که در آینده باز به سوی
کدام کشور و نیرو روی می آورد، از او بعید نیست. اما فراموش نکنیم که
کارنامه های دیده شده اش، بالای وی به عنوان یک تن از سرشناس ترین
جنایتکاران تاریخ چند دهه ی پسین، گواهی میدهند.
***
|