کاش یکبار چو پیراهن تو
تن من بوسه زند بر تن تو
دست تو شاخۀ ی پُر بار شود
موج گل گردد پیرامن تو
دامن شب چو گرفتی به شبی
سرزند خورشید از دامن تو
دیده می بالد تا دید ترا
دیده نورانیست از دیدن تو
یک شبی خورشید آید به برت
بشکفد مهتاب از روزن تو
(۱)من گریبان بدریدم ز فراق
ازقفا آیم چون دامن تو
(۱) من گریبان را دریدم از فراق
درپی او همچو دامن میروم(مولوی)
|