« نیچریه
» از مشهورترین آثار باقی مانده از سید جمالالدین افغانی به شمار میرود
که بعد از نگارش، به زودی اقبال چاپ یافت و قبل از آن، هیچ اثر سید به
گونهء مستقل و در هیئت کتاب به نشر نرسیده بود، و نسبت به همه آثار سید، از
شهرت ویژهای برخوردار گردید و جهت شناخت بهتر افکار سید، مورد توجه خاص
پژوهشگران قرار گرفت .
این
رساله که عنوان اصلی آن «حقیقت مذهب نیچری و بیان حال نیچریان» میباشد،
سید آن را در پاسخ نامهء مولانا محمد واصل مدرس ریاضی مدرسهء أعزّه حیدر
آباد دکن (هندوستان) نگاشته است.
مولانا
محمد واصل طی نامهء مورخ ۱۹ محرم الحرام سال ۱۲۹۸ هجری قمری (۲۲ دسمبر ۱۸۸۰
م) یعنی ۱۴۴ سال قبل از امروز از سید میپرسد: « در این روزها از تمامی
هندوستان...صدای نیچر نیچر به گوش میرسد، در هر بلده و قصبه ، معدودی چند
ملقب به نیچری یافت میشوند...از اکثری از این گروه پرسیدم که حقیقت نیچر
چیست؟... آیا این طریقه منافی دین است یا آنکه به هیچوجه مخالفتی با دین
ندارد... لکن هیچ یک از ایشان جواب شافی و کافی از این سوالات من ندادند و
لهذا ملتمسم که آن جناب حقیقت نیچر و نیچری را مفصلا از برای بنده، بیان
فرمایند.» ص ۱۱
سید
جمالالدین افغانی در پاسخ نامهء آقای محمد واصل، رسالهای مینگارد و آن
را چنین آغاز میکند: « نیچر عبارت است از طبیعت و طریقه نیچریه، همان
طریقه دهریه است که در قرن رابع و ثالث قبل از میلاد مسیح در یونانستان،
ظهور نموده بودند و مقصود اصلی این طایفهء نیچریه، رفع ادیان و تاسیس إباحت
و اشتراک است در میانهء همه مردم.» ص ۱۲
سید
میافزاید: « بلاریب که دین مطلقاً سلسلهء انتظام هیأت اجتماعیه است و بدون
دین، هرگز اساس مدنیت محکم نخواهد شد و اولین تعلیم این طایفه ، برانداختن
ادیان است.» ص ۱۲
سید
جمالالدین افغانی خلاصه هدفش را که همانا خلاصه رسالهء نیچریه نیز است؛
در چند جمله عربی چنین بیان می دارد: « الدین قوام الأمم و به فلاحُها و
فیه سعادتُها و علیه ندارتها و النیشریة جرثومةُ الفسادِ و أرومةُ الأدادِ
و منها خراب البلاد و بها هلاکُ العباد.» ص ۱۳
دین
مایهء استواری امتهاست و وسیله ایست برای خوشبختی ایشان و بر آن است بزرگی
و بیهمتایی ملتها ونیچریه مکروب فساد است و ریشه اختلافات و عامل ویرانی
شهرها وسبب مرگ بندگان.
سید
جمالالدین از جمله ء نیچریان هندی کسی را صراحتا نام نمیبرد، اگرچه
واقعیت امر این است که سید این کتاب را در برابر اندیشههای سید احمد خان
مؤسس کالج اسلامی علیگر (علی
گڑھ
)
نوشته است. اما در سراسر رساله، نامی از او برده نشده است ؛ ولی در جایی
از آن رساله، با استفاده از ترکیب «مهذب الاخلاق» چنین اشارت شده است :
« و
ممکن نیست شخصی نیچری بوده باشد با وجود این مهذب الاخلاق و صاحب
امانت و صداقت و مروت و جوانمردی باشد !»
ص ۵۰
به گمان
من - الله أعلم - سید جمالالدین به نحوی بر سید احمد خان میتازد، زیرا
ارگان نشراتی یا لسان حال کالج اسلامی علیگر«تهذیب الاخلاق » نام دارد و سر
سید احمد خان (۱۸۱۷-۱۸۹۸م) آن را در سال ۱۸۷۰ م تاسیس کرده است و در شش
سال نخست نشراتیاش در آن بیش از دو صد مقاله نگاشته است.
بعدها که
سید جمالالدین به پاریس میرود در یکی از شمارههای « العروة الوثقی» در
سال ۱۸۸۴ م یعنی چهار سال بعد از نگارش و چاپ نیچریه ، چنین میگوید:
«
ولما کُنّا فی الهند أحسسنا من بعض ضعفاءِ العقولِ اغتراراً بترهات هذا
الرجل و تلامذته فکتبنا رسالةً فی بیانِ مذهبهم الفاسد، ما ینشأ عنه من
المفاسد. و أثبتنا أن الدینَ أساسُ المَدَنیةِ وقوامُ العمران وطُبِعت
رسالتُنا فی اللغتین الهندیة والفارسیة...»
در
دورانی که در هندوستان بودم؛ غره شدن برخی کوتهاندیشانی به لاطائلات این
شخص (سید احمد خان) و شاگردانش را احساس کردیم؛ از هممینرو در بیان و
شرح مذهب فاسد شان، رسالهای تالیف کردیم و مفاسدی که از پندار ایشان مایه
میگرفت، شرح دادیم وثابت ساختیم که دین اساس مدنیت و قوام آبادانی است و
آن رسالهء ما به دو زبان هندی ( اردو) و فارسی به چاپ رسید.
در
همینجا بایست یادآور شوم که شاید میان سید جمالالدین افغانی و سر سید
احمد خان که از سید ۲۱ سال بزرگتر بود ، بحث و ملاقاتی صورت نگرفته باشد و
سید از اهداف اساسی سید احمد خان که میخواست مسلمانان، علوم جدید را
بیاموزند، از تمدن غرب آگاهی یابند و با سلاح دانش بر ضد دشمن، به مبارزه
برخیزند، آگاهی کامل نداشته است و دلیل دیگر میتواند این باشد که ثمرات آن
تلاشهای سر سید احمد خان در آن دوران، زیاد محسوس نبوده است.
به هر ترتیب این بحث گسترده است و نباید حب سید
جمالالدین افغانی ما را بر آن دارد که ابتکار، فعالیت ها، آثار به جامانده
از سر سید احمد خان را دست کم گیریم. برای سر سید احمد همین کفایت میکند
که پوهنتون (دانشگاه) اسلامی
علی
گڑھ
،
تاسیسشده به وسیلهء او در حدود یک و نیم سده، در خدمت بشریت به ویژه
مسلمانان شبه قارهء هند قرار دارد و صدها هزار تن از برکت آن، دانش اندوخته
اند.
افغانستان هم باید قدر سر سید احمد خان را مدنظر داشته باشد، با وجودی که
شماری از هم میهنان ما در پوهنتون (دانشگاه)
اسلامی
علی
گڑھ
، دانش اندوخته اند ، نوهء او سر راس مسعود، همراه با علامه اقبال لاهوری
و مولانا سید سلیمان ندوی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی به دعوت محمد نادر شاه به
کابل سفر کردند تا نصاب تعلیمی نهادهای آموزشی افغانستان را تهیه دارند.
مطالعه
رسالهء نیچریه به ما میرساند که سید راجع به مکتبهای فکری عصر خویش و
تئوریهای مکتبهای سیاسی آن زمان، مطالعه و آگاهی داشته است.
در
دورانی که سید رساله اش را مینگارد؛ هنوز داروین (۱۸۰۹-۱۸۸۲م) زنده است
و تئوریاش مشهور به داروینیزم؛ مورد توجه دانشمندان آن زمان قرار دارد و
از قراین بر میآید که سید کتاب «اصل انواع» داروین را که نخستین بار در
سال ۱۸۵۹ از چاپ برامد و چندین بار تجدید چاپ شد، مطالعه کرده باشد و یا
حد اقل از محتویات آن آگاهی داشته است. از همینرو سید جمالالدین از کتاب
داروین و نظریه او چنین یاد میکند:
« وسید
این طایفه داروین می باشد و او کتابی تالیف کرده در آن بیان میکند که اصل
انسان میمون بود.» ص ۱۷
سید در
رد تئوری او با استهزاء مینگارد:« و بر حسب زعم این شخص ممکن است که بعد
از مرور قرون و کرور دهور، پشه فیل گردد و فیلها تدریجا پشه شود.!» ص ۱۸
سید در
این رساله اش از کمونیزم، سوسیالیزم و نیهلیزم یادآوری میکند؛ ولی از
مارکس (۱۸۱۸- ۱۸۸۳م) که حین نگارش رسالهء « نیچریه» چون «داروین» هنوز زنده
است، نام نمیبرد؛ در حالی که "کارل مارکس" در آن زمان، در اوج شهرت قرار
دارد، «مانیفست» و «سرمایه» او به چاپ رسیده است؛ اما سید یادی از او و از
آثار و کتابهای باقی مانده از وی نمیکند.
سید
جمالالدین افغانی علاوه بر اینکه بر مکتبهای فکری اروپایی میتازد،
دهریان شرقی را از یاد نبرده باطنیان، اسماعلیان و بابیها را گمراه می
شمارد، اشتباهات شان را بیان میدارد و در آخر رسالهاش نتیجه می گیرد که :
« برخود واجب دانستم که رسالهای بِانفرادها در این امر، وضع کنم و در آن
بیان کنم که آن مدینه فاضله که حکما به آرزوی آن جان سپردند، هرگز انسان را
دستیاب نخواهد شد، مگر به دیانت اسلامیه » ص ۶۳
***
زبان
نیچریه :
اینجانب
تقریباً دو دهه قبل که در مورد آثار سید و گوشههایی از اندیشههای او
کتابی به نام «بیدارگر عصر» تالیف کرده بودم، در آن یادآور شده بودم که
نوشتههای سید اثرپذیر از زبان مادریاش پشتو و زبان درسیاش عربی است که
آن را «پشتو
ځپلی»
و «عربی
ځپلی»
خوانده بودم که با مطالعهء نیچریه، به خوبی پی میبریم که زبان فارسی
موصوف هم اثرپذیر از فارسی کابل است که بعد از تبعید از کنر؛ در کابل
اقامت گزیده و فارسی را در آن فرا گرفته است، البته با تاثیر زبان پشتو
در آن .
در «
بیدارگر عصر» ضمن مقایسه میان یک نوشته منسوب به سید جمالالدین و متن
نیچریه چنین نوشته بودم :
به خاطر
مقایسه میان سبک نبشته منسوب به سید (نامه به مراغهای ) و آنچه سید خود
نگاشته است و در انتساب آن به سید جمالالدین شکی نیست، رساله «نیچریه» را
ورق میزنیم .همان رسالهای که در آن واژههای عربی به کثرت استعمال شده و
سبک خاص سید را که زبان اصلیاش فارسی نیست؛ بلکه زبان مادری اش پشتو؛ یکی
دیگر از زبانهای رسمی افغانستان است ، آشکار میسازد و با بهرهگیری از
اصطلاح وضع شده توسط پروفیسور مجاور احمد زیار، میتوان گفت که فارسی
وی «پشتو
ځپلی
(زپلی) و عربی
ځپلی
(زپلی)» است یعنی فارسیای که از پشتو و یا عربی، متاثر است.
به این
حقیقت، یعنی تاثیر یک زبان دیگر بر نگارش او به زبان فارسی، شماری از
ایرانیان نیز اشاره کرده اند، از جمله :
آقای
تقی زاده بعد از شرح حال و سفرهای سیدجمالالدین در جریدهء « کاوه» چاپ
برلین، مینویسد: ".... در تحریر عربی بسیار زبردست بود و واقعاً نوشتههای
او، خطب صدر اسلام را به خاطر میآورد. در فارسی چه در نوشتن و چه در حرف
زدن، لهجه و شیوۀ عربی و شاید افغانی داشت و مخصوصاً نوشتن فارسی او نزدیک
است انسان را در «ایرانی گری» او به شبهه بیندازد."
آقای تقی
در پاورقی همن متن بالا مینگارد:
" یکی از
دوستان خیلی موثق که با وی دوسال در روسیه محشور بود، به نگارنده نقل کرد
که سید وقتی خواست به حسنعلی خان امیر نظام نامه بنویسد، اول قدری به فارسی
نوشت، بعد چون به دلخواهش نشد، پاره کردد وبه عربی نوشت، چه در فارسی مسلط
نبود."
آقای
صفایی یکتن از محققان مشهور ایرانی است که در بیش از ۳۰ اثر چاپیاش، نیم
آن به پژوهشهای عصر قاجار ارتباط میگیرد،
در کتاب حجیم و مهمش «رهبران مشروطه» مینگارد:
«از
پنجاه سال پیش به اینطرف ( سال تالیف کتاب ۱۳۴۴ هجری شمسی- ف) روی تعصب
معدودی از ایرانیان سید جمالالدین به «اسدآبادی» معروف شده و دلایل بسیار
بر ایرانیبودن او اقامه کرده اند، اما به عقیدهء من این دلایل پایه و اساس
صحیحی نداشته و نظیر «اجتهاد در مقابل نص» بوده است که هرگز درخور اعتبار
نیست . زیرا اولاً «جرجی زیدان» مؤرخ عرب که خود معاصر سید بوده ، در جلد
دوم کتاب " مشاهیر الشرق" صفحۀ ۵۷ تا ۶۴ افغانیبودن سید را از قول خودش
تصریح کرده، ثانیاً «شیخ محمد عبده» دانشمند بزرگ مصری و دوست و همکار سید
که در پاریس روزنامه «عروة الوثقی» را به کمک یکدیگیر به زبان عربی وفرانسه
انتشار میدادند، در مقدمه رسالۀ عربی خود بهنام «الرد علی الدهریین» که
ترجمه از رسالۀ «نیچریه» سید میباشد ، نیز افغانیبودن او را از قول خود
او تأیید نموده، ثالثاً طبق نوشته جرجی زیدان و به حکایت عکسهای موجود خود
سید، وضع ظاهر و قیافه ولباس او، به افغانیها شباهت داشته و حتی لهجه و
نوشتجات فارسی وی بیشتر، مایه و سبک افغانی داشته و در بسیاری از مکتوبهای
خود «سید جمالالدین الحسینی الافغانی» امضا میکرده است، رابعاً مجلهء
«ثریا» چاپ مصر شاره ۱۳ سال چهارم ص ۳۲۶ الی ۴۳۳ مؤرخ ۱۸۹۶ میلادی و نیز
پلیس پاریس در گزارش ششم ژوئیه ۱۸۸۳ به وزارتخارجۀ انگلیس نیز او را
افغانی الاصل دانسته است، خامساً شماره ۱۷۳۶۶ روزنامه الاهرام چاپ مصر
مؤرخ ۲۴ حمل ۱۳۱۲ ق نیز سید را با افغانستان منسوب داشته است.
علاوه
بر اینها سید در طهران از نسبت اسد آبادی بودن تبرا جسته وگفته است: شنیده
ام اسدآبادی در نزدیکی همدان است که اهالی آن بسیار جاهل و عامی اند."
اینک
برای توضیح بیشتر، به رسالهء نیچریه اثر سید رو میآوریم و با هم
میخوانیم:
«... از
این است که ارباب تاریخ ابتدای انحطاط سلطه مسلمانان را محاربه صلیب
میگیرند و چنان لایق بود که آغاز ضعف مسلمانان و تفرق کلمهء آنها را از
شروع آن تعلیمات فاسده و آراء باطله بگیرند . مخفی نماند بابیهایی که در
این زمان اخیر در ایران یافت شدند و هزارها خون عباد الله را به ناحق
ریختند کوچک ابدالهای همان نیچریههای الموت و چیلهها یعنی کچکول
بردارهای همان طبعیین گرد کوه میباشند و تعلیمات آنها نمونهء تعلیمات
باطنیه است پس باید منتظر شد که فی ما بعد چه تاثیرهای دیگر از اقوال آنها
در امت ایرانیه یافت خواهد شد .»
در کتاب
گردآوری شده توسط استاد خسرو شاهی در پاورقی، در شرح «چیلهها یعنی کچکول
بردارها» چنین آمده است :
«
چیلهها یعنی کچکول بردارها : کچکول بردارها شاید همان کشکول بردارها
باشند، و مراد سید، احتمالاً بقیة السیف یا بازماندگان باطنیان باشند .»
پاورقی صفحه ۴۵ رساله نیچریه .
مطلب
بالا را من به دلیلی گزیدم که در نگارش آن به قلم سید، جای شکی وجود ندارد،
تا خوانندگان میان دو نبشتهء سید، یکی نامه به حاج مستان مراغهای و دیگر
نبشتهء سید، در پاسخ مولوی محمد واصل هندوستانی، مقایسه نمایند تا ببینند
که این دو نبشته از نگاه سبک با هم چقدر تفاوت دارد! و دلیل انتخاب دیگر
از متن نیچریه برای من این بود که سید، نیچریه را در پاسخ نامهای نگاشته
است که آن بنده خدا، پرسش خود را در ۲۲ دسمبر سال ۱۸۸۰ میلادی مطرح کرده
است و پاسخ سید هم بایست در همان روزهای نزدیک باشد و نامه به سید مستان
مراغهای هم طوری که از تاریخ درج شده در پایان آن پیدا است ۲۵ دسامبر سال
۱۸۸۱ میلادی میباشد، بناءً فاصله زمانی آن دو، در حدود یکسال است و هر
کسی که با خواندن و نبشتن سر و کار داشته باشد، یقیناً درک میکند که در
اسلوب نگارش یک شخص، در مدت یکسال اینقدر تحول و دگردیسی رونما نمیگردد
و این قدر تفاوت مشاهده نمیشود. زیرا نامه به سید مستان مراغهای به
اصطلاح برادران ایرانی، مال اواخر قرن ۱۹ معلوم نمیشود .شاید ۶۰ یا ۷۰ سال
قبل نگاشته شده باشد .
در مورد
«چیلهها یعنی کچکول بردارها» استاد خسرو شاهی یا کدام برادر ایرانی که
پاورقی نگاشته ، شاید از خوشی در جامه نمیگنجیده که مشاهده نموده است،
سید جمالالدین خودش «چیلهها» را با آوردن «کچکول بردارها» توضیح یا شرح
داده است؛ بناءً نیازی نیست تا آن را بار دیگر شرح دهند، اما دقیق این
است که نمیتوانند آن را شرح دهند، اگر یک نفر از ساکنان افغانستان، این
واژه را شرح ندهد
، برای بیگانگان شرح آن دشوار است ، اما چون کچکول بردارها توسط سید
شرح داده شده است، در شرح آن، پاورقی نویس، مینگارد که شاید کشکول باشد.
برای هیچ یک از هممیهنان ما واژه « شاید» در این مساله گنجایش ندارد و
قابل طرح نیست؛ همانقدر که آنان یقین دارند شیر سپید است به همان اندازه
به یقین میدانند که کچکول، کچکول است و کچکول ملنگ را همه کس دیده و
برداشت درستی از آن، در ذهن دارد ...
شرح
دیگری که استاد خسرو شاهی یا برادر ایرانی دیگری نگاشته، این است: «مراد
سید احتمالاً بقیة السیف یا بازماندگان باطنیان باشد» به این معنی که
چیلهها یا کچکول بردارها، بقیة السیف باطنیان اند. آن را هم با واژهء
«احتمالاً» بیان میدارند ، اما من میگویم که واژهء «احتمال» هم در
اینجا، بیمورد است . مفهوم آن را هر افغان مثل سید جمالالدین افغانی
میداند، صد در صد، مثلی که سید جمالالدین از آن اراده کرده است. برای
نزدیک ساختن این مفهوم برای برادران ایرانی، عرض میدارم که در افغانستان
یکی ملا است و دیگر چلی که دستیار ملا است و در خدمت ملا و نزد ملا هم درس
میخواند، بناءً حرف سید به این معنی است که هر گاه ما اسماعیلیان یا
باطنیان دژ «الموت» را ملا فرض کنیم یا ملنگ، بابیهای موجود در ایران مثل
چلیهای ایشان و یا کچکول برداران ایشان، به حساب میرود، در فهم و دانش،
در رتبه و حتی موقف اجتماعی و عمر یعنی سن و سال .
طوری که
همزبانی قرنها میان افغانستان و ایران باعث نشده است که واژههای مستعمل
در افغانستان را پژوهشگران آثار سید، حتی آنانی که هم نیم قرن در زمینه
پژوهش کرده اند، سالها بعد، مفاهیم آن را بدانند و در تفسیر آن، از
واژههای «شاید» و«احتمالاً» کار میگیرند، چگونه سید جمالالدین که چند
سال را به ادعای آنها، در سرزمین افغانستان سپری کرده است، آن واژهها را
به صورت درست ودقیق آن، به کار میبرد ، اگر ایرانی میبود حتماً کشکول
مشهور را به کار میبرد و عوض چلی، طلبه و طالبچه را
.
کلمات و
واژههای دیگری هم وجود دارد که سید در آثار خویش به کار برده است ؛ اما
همزبانان ایرانی ما ، متاسفانه آن را نفهمیده اند و مجبور شده اند که آن را
مثل «چیله» شرح دهند و به اصطلاح اجتهاد کنند و باور داشته باشند که اگر
درست بود دو اجر و اگر اشتباه کردند یک اجر!
سید
مینویسد: « اکهوریان بعد از تعلیم و تعلّم اگر یکی از اهل ملت خود را
ببینند فی الحال باد قولنج کبریاء ایشان را چنان میگیرد که جمیع اعضاء و
جوارح حتی جفون هم از حرکت باز میایستد.»
همزبان
ایرانی ما در شرح قولنج مینویسد : مرضی است معدی که بسیار دردناک
میباشد.
شکی
نیست که همه بیماریها دردناک اند ؛ اما قولنج را معدی گفتن به این معنی
است که هدف سید را نفهمیده اند. معدی یعنی مسری یا سرایت کننده؛ آیا قولنج
از یک شخص به دیگری سرایت میکند !؟ و اگر آن را معدی یعنی مربوط به
بیماریهای معده هم اراده کرده باشند، خطا کرده اند و لاجرم ، صرف یک اجر
را دریافت داشتند!!
یا
اینکه «شکنبه» را در این گفته سید که : «هنوز قدم از شکنبه خود بیرون
ننهاده اند» به «قالب» ترجمه کرده اند که دقیق نمیباشد، هر افغان معنای
آنرا آن طوری که سید هموطن شان اراده کرده است، میداند و درک میکند.
مثالهای
دیگری هم از این قبیل فراوان است و ثابت میسازد که فارسی سید، فارسی
افغانستان است.
یکی از
نشانههای دیگر تاثیر زبان پشتو را بر زبان فارسی سید درنوشتههایش، در
ترکیبهای عدد و معدود به خوبی میتوانیم مشاهده کنیم.
در زبان
فارسی و کسی که زبان مادری اش فارسی باشد، اگر «عدد» بیش از یک باشد؛ یعنی
جمع باشد، «معدود» آن را مفرد به کار میبرد، اما در زبان پشتو اگر عدد جمع
باشد، معدود را نیز جمع استعمال میکنند و در زبان عربی عدد و معدود، بحث
و قاعدهء خاص خود را دارد. به این شرح کوتاه: در عددهای یک و دو مطابقت
و در اعداد ۳- ۱۰ معدود، مفرد و مجرور میباشد. با درنظرداشت تانیث و
تذکیر معدود یعنی اگر معدود مذکر باشد عدد مؤنث می آید و اگر معدود مؤنث
بود عدد مذکر میآید مثل : « اربعة رجالٍ و سبع قصصٍ.» و از ۱۱- ۹۹،
معدود مفرد ومنصوب میآید؛ بادرنظر داشت مطابقت وعدم مطابقت جزء اول و
جزء دوم ترکیبی از حیث تانیث و تذکیر مثل : « احد عشر کوکبا. اثنتا عشرة
عینا. اربعة عشر کتابا. خمس عشرة کراسة.» و در عددهای صد و هزار، معدود
مفرد و مجرور میباشد. مثل : مائة عامٍ و الف سنةٍ . اما در زبان پشتو
مثلاً گفته میشود « اوه کتابونه» یعنی هفت کتاب. این تاثیر زبان مادری سید
را در نبشتهء او در متن رسالهء «نیچریه» به وضوح مشاهده میکنیم.
مثلا سید
مینویسد: «... خون هزارها بیگناهان را به دسیسهها و حیله ریختند.» ص ۳۶
«...وکرسی مجد و شرفش سرنگون گشته و در بادیهء وحشت چون سایر حیوانات با
هزار آلام و اسقام در غایت خوف و بیم به سر خواهد برد.»
ویا می
گوید: « .. و همچنین مخفی نباشد که هزارها مصایب و هزارها بلایا و هزارها
رزایا و هزارها آفات در هر زاویهای از زوایای عالم کمین گرفته...» ص ۳۱
در جای
دیگری در همین رساله نیچریه مینویسد:
..«.. و
از آن بود که جماعتی از صعالیک فرنگ در قرن خامس به اراضی شامیه هجوم کرده،
صدها شهرها و قریهها را خراب نمودند و خون هزاران را رایگان ریختند و
قریب دو صد سال مسلمانان از دفع آن صعالیک عاجز ماندند.»
در اینجا
همچنان دیده می شود که سید برخلاف ایرانیان که «دوصد» را « دویست»
مینگارند، سید مثل اهالی کابل «دوصد» نبشته میکند.
***
برخی
آراء در مورد محتوای نیچریه :
برای
کسانی که رسالهء « نیچریه» را مطالعه نکرده اند، یادآور میشوم که موضوعات
بحث در آن از آغاز تا انجام به صورت فشرده چنین است:
سبب
تالیف رساله، ظهور حکمای یونان، فلاسفهء مادی، فلسفه تنازع للبقاء یا آرای
داروین، اجزای ذیمقراطیسی، انسان در راه کمال، استقامت یونانیان، سر
انحطاط یونانیان، سیر عظمت ایران، آثار ظهور مزدک، ظهور باطنیه، فتنهء
مغول، ظهور بابیگری، افکار و اندیشههای ولتر، روسو و اپیکور، فساد در
کلیسا، آثار انقراض دولت عثمانی، سوسیالیست، کمونیست و نیهلیست، مخالف دین
و سلطنت کیست، مورمونها ،راه و رسم طبیعیون، سعادت هر دو جهان در چیست،
مزیت دین اسلام، توحید نخستین رکن اسلام است، دیانت برهما و سر انجام بحث
مدینهء فاضله در اسلام.
بعد از
این توضیح مختصر راجع به رؤوس مطالب یا محتویات رسالهء «نیچریه» مناسب
میدانم تا به نظریات شماری از دانشمندان را که «نیچریه» را با غور مطالعه
کرده اند، اشارت گذرایی داشته باشم.
شیخ محمد
ابوریه که از دوستداران سید جمالالدین افغانی است و چندین اثر راجع به
سید نگاشته و نام آشنایی در افغانستان است و برخی از آثارش در کشور ما به
زبانهای فارسی و پشتو ترجمه گردیده است.
عناوین
برخی از کتابهایی که او راجع به سید جمالالدین تالیف کرده، چنین است:
۱-
جمالالدین الأفغانی، تاریخه و رسالته و مبادئه
۲-
صیحة
جمالالدین الأفغانی
۳-
جمالالدین الأفغانی ( سلسلة نوابغ الفکر العربی)
او سید
جمالالدین را از انسانهای برگزیده و از جملهء مجددان آیین اسلام میداند
که خداوند او را برای تجدید دین اسلام آفریده است تا حقیقت دین را آشکار
کند و آنچه را بر آن پیرایه بسته شده، پاک سازد.
او
بیدارگرشرق و فیلسوف آن است، تعالیم جاوویدان او به گونهای است که گویی
امروز ما را مورد خطاب قرار میدهد و جای شگفتی ندارد؛ زیرا سید
جمالالدین از نگاه نسب، علم و حکمت وارث پیامبر است.
سید در
عهدی ظهور کرد که دعوت به الحاد ومادیت اوج گرفته بود، او به پا خاست و
با قلم شیوا و بلیغش، رسالهء نیرومندی نگاشت و آن را در سراسر جهان پخش
کرد و دعوت خبیث مادیگرایی را رد نمود؛ پردههای آن را پایین افگند تا نور
دین پیشتر درخشید و ستارهء اقبال آن بیشتر در تلألؤ شد .
ابوریه
میافزاید: سید این رساله را در حالی که در تبعید در سرزمین هند به سر
میبرد، نگاشته است و تقدیر بر این بوده که امام محمد عبده هم در ایامی که
در «بیروت» در حالت تبعید به سر میبرد، آن را از زبان فارسی به زبان عربی
ترجمه کند .
علامه
صلاح الدین سلجوقی که کتاب «الرد علی الدهریین» به توجه او در سال ۱۹۶۰
م یعنی ۶۴ سال قبل در قاهره تجدید چاپ شده است. در مقدمهاش سید
جمالالدین را از جمله فیلسوفان راه یافته و هدایت شده میداند که در
برابر فلاسفه منحرف قرار دارد و او امامی از امامان خیر الامم یعنی پیشوای
مسلمانان است و میگوید: سید جمالالدین به مثابه دایرة المعارف زندهای
بود و عالم به علوم گوناگون و از هر دانشی مواد کافی اندوخته بود تا کاخ
فلسفهاش را بر آن بیفرازد؛ اما او در هیچ دانشی تخصص نداشت.
علامه
سلجوقی میافزاید: « سید جمالالدین و قتی راجع به تاریخ مینوشت میبینیم
که احیاناً در ارقام و درج سنوات، اشتباه میکرد، اما او هیچگاه در فلسفه
و احکام تاریخ و در نتیجهگیری و در سیاست اشتباه نمینمود.
وقتی سید
جمالالدین راجع به باورهای مذاهب فلسفی یونان صحبت میکرد؛ میان کلبیها
و اپیکوریان که با هم تضاد و تعارض شدید دارند، خلط میکرد؛ اماوقتی که
آرای شان را نقد مینمود و بر هر کدام تبصره؛ در آن وقت، براعت و آگاهی او
و دلایل نیرومندش برای ما قابل مشاهده است. ما شاهد دلایل و براهین او
هستیم که با روح عصر نسبت به «ردود»ی که یونانیها و فلاسفه سدههای
میانه وسدههای پیشین آورده بودند، نزدیکتر و زیباتر است.
علامه
سلجوقی حینی که رسالهء «نیچریه» را بررسی میکند، می گوید که سید
جمالالدین افغانی ده صنف از کسانی را ذکر کرده است که همه را عنوان
«دهری» جمع میکند و آنها عبارت اند از :
۱-
اپیقوریان
۲-
ارتقائیان
۳-
مزدکیان
۴-
کمونیستان
۵-
باطنیان
۶-
پیروان ولتر و ژان ژاک روسو
۷-
حاکمان منحرف دولت عثمانی
۸- منفعت
جویان
۹-
پیروان مورمون
۱۰-
خاینان، دغلکاران، رشوه خواران و ریاکاران شرق.
علامه
سلجوقی زمانی که راجع به رد سید جمالالدین بر داروین و فلسفه او
میپردازد، هدف سید را چنین زیبا شرح میدهد: « سید میخواهد انسان را چون
فرشته بزرگواری در روی زمین ببیند که از همه کاستیها و رذیلتها مبرا
بوده و به کرامت ذاتی واصالت و پاکی معدن مقدس او که به قدرت خدای دانا و
ارادهء عالی ساخته شده است، پی ببرد؛ همان انسانی که در او از روح خویش
دمیده است و اسمای حسنی و فضایل جاویدان از او موج میزند،موجودی که این
چنین ساخته شده باشد، بایست به سوی روشنایی و فضایل و برتریها و
جاودانگی گام بر دارد تا به خصلتهای خدایی آراسته گردد و به خدا نزدیکتر
شود و این است هدف از کمال و غایت کمال.
سلجوقی
کاخ شش ضلعیای را که سید جمالالدین افغانی ترسیم کرده است چنین شرح
میدهد که سید به این نظر است که دین برای بشریت سه باور و سه خصلت را به
ارمغان آورده است که هر کدام رکن هستی ملتها است و هرکدام انسان را از
ارتکاب فساد دور، نگه میدارد.
آن عقاید
سه گانه عبارت اند از:
عقیده
نخستین باور بر اینکه انسان فرشته زمینی است و اشرف مخلوقات است.
دوم
باور بر اینکه امت او اشرف امتهاست و هر مخالف او گمراه است و در راه
باطل روان.
سوم باور
بر اینکه انسان به این دنیا قدم گذاشته است که کمال را به دست بیاورد و
توسط آن به جهان بالا و گستردهتر رو بیاورد و از این دنیای دون عروج
کند...
باور
نخستین انسان را وا میدارد که او به کرامت جبلی و فطریاش عقیده پیدا
کند و او را از حضیض ذلت به اوج عزت برساند. عقیده دوم ایمان انسان را به
مبادی، آرمانهای ملت و میهنش افزایش میبخشد وعقیدهء سوم او را به راه و
وسیلهای رهنمون میشود که مانند هدفش شفاف و پاک باشد نه آن گونه که
دهریان میگویند «هدف وسیله را توجیه میکند.» و خصلتهای سه گانه عبارت
اند از حیاء، امانتداری و راستی.
علامه
سلجوقی فهرست فضایلی را که سید جمالالدین افغانی ارائه میدهد؛ آن را
برای جامعه، نظام اجتماعی و انسانیت از ایدههای فلاسفهء دیگر مثل
افلاطون و ارسطو، سودمندتر میداند و در راه رسیدن به هدف ایده آل،
کاملتر.
اما
امام محمدعبده که این رساله را ترجمه نموده است در موردش چنین نظر دارد :
« اما الرسالة فعلی ایجازها، قد جمعت لإرغام الضالین وتایید عقائد المؤمنین
ما لم یجمعه مطول فی طوله و حَوَت من البراهین الدافئة والحجج البالغة
مالم یحوه مفصل علی تفصیله.»
رسالهء نیچریه، با وجود ایجاز و اختصار آن، دلایلی را در رد افکار گمراهان
و تایید باورهای مؤمنان گرد آورده است که هیچ کتاب مطولی از عهدهء آن
برامده نمیتواند. این رساله براهین و حجتهای بلیغ و قاطعی را احتوا کرده
است که در هیچ رسالهء مفصلی، به دست نخواهد آمد.
حمید
عنایت از دانشمندان نامدار ایران در کتاب مهم و پرمحتوایش « سیری در
اندیشهء سیاسی عرب» راجع به نیچریه نوشته است :
«سید
جمالالدین اسدآبادی در دورهی اقامت هند بیشتر به کار نگارش سرگرم بود و
از میان نوشتههای او در هند، رسالهی «حقیقت مذهب نیچری و بیان حال
نیچریان» از شهرت و اهمیت بیشتری برخوردار است و شاید در قیاس با همهی
نوشتههای دیگر او، بیشتر سزاوار نام رساله است، زیرا از آغاز تا پایان
موضوعی واحد و معین دارد و مطالب آن به نظم و تفصیل نسبی بیان شده، حال
آنکه نوشتههای دیگر او، همه به صورت مقالات خطابی و کوتاهی است که فوریت
اوضاع و احوالی که مایهی نگارش آنها شده، مجالی برای بسط و تفصیل به او
نداده است. در کمترمقالهای از سید، مانند مقالهی «حقیقت مذهب نیچری»
پیوستگی و یگانگی موضوع رعایت شده است.»
حمید
عنایت با مطالعهء دقیقی که از نیچریه انجام داده به این نتیجه رسیده است
که : «
به
نظرسید جمال، کوشش مادی مذهبان در جهت آن است که این نتایج و خصال
پدیدآوردهء دین را از میان ببرند، یا به گفتهء او: «آن قصر مسدس الشکل
سعادت انسانیه، یعنی آن عقاید ثلاثه شریفه و آن خصائل جلیلهء سه گانه را از
بیخ براندازند.»
و به
گفتهء آقای حمید عنایت پیامد مادیگرایی در جهان سبب انحطاط ملتها میشود
و به تعبیر موصوف: « اندیشههای مادی در سراسرتاریخ مایهی شکست و سیهروزی
و انحطاط ملتهایی شده است که زمانی از خصال بلند انسانی و شکوه و نیروی
فراوان برخوردار بوده اند. بدین سان یونانیان که زمانی به جهت آن عقاید سه
گانه و خصال سه گانه حاکم بلا معارض منطقهی بزرگی از جهان بودند، بر اثر
نفوذ عقاید اپیکوریان و کلبیان، که نیچریان یونانی به شمار میرفتند، بازار
علم و حکمت نزدشان کاسد شد و اخلاقها فاسد گردید و خودپرستی بر نهاد مردم
چیره گشت و از این رو «سلطنت و عزت ایشان بر باد رفته به دست روما یعنی جنس
لاتین اسیر افتادند»
حمید
عنایت هم چنان مینویسد : « لبهء تیز رسالهی «حقیقت مذهب نیچری» متوجه
متفکرانی است که یا به اقرار خود مادی مذهب بوده اند و یا در تاریخ فلسفهء
شرق و غرب به این صفت، آوازه یافته اند. هر چند میتوان به سید ایراد گرفت
که چگونه متفکرانی چون اپیکور و مزدک و روسو و ولتر و داروین را وابستهء یک
شیوهء جهانبینی دانسته و اختلافات اساسی افکار آنان را نادیده گرفته است،
یا از آن مهمتر در جای دیگر {بدون} فرق و تبعیضی، یکسان درخور محکومیت
شمرده، لیکن استنباط او در این باره که همه این مکاتب، بر سر اهمیت عوامل
طبیعی و مادی و گاه برتری آنها بر عوامل معنوی و مابعدالطبیعه، همداستان
اند، اساساً درست است. با این توضیح نکتهای که تاریک میماند آن است که
این رساله چگونه به نام ردیهای بر عقاید سید احمد خان شهرت یافته، زیرا
سید احمد هر چند در تأکید اهمیت فطرت و طبیعت انسان سخنان بسیار گفته و
برای سازگاری معارف قرآنی با علوم طبیعی امروزی اصرار داشته است و چنانکه
گفتیم مسلمانان را به فرا گرفتن این علوم فرا میخوانده، اما اساس دیانت
اسلام و نبوت حضرت محمد (ص) را پذیرفته و برخلاف «نیچریان»، هدفش نه
ناتوانی؛ بلکه نیرومندی اسلام در برابر ایدئولوژی و تمدن غرب بوده است، یا
دست کم مسلمانان هند همواره او را به این نام شناخته و ستوده اند.»
حتی
حمید عنایت که میان افکار و اندیشههای سید جمالالدین و سر سید احمد خان
مقایسه کرده، به این نتیجه رسیده است که :
«شگفتآورتر اینکه اگر برخی از نوشتههای سید جمال را در این دورهء اقامت
در هند کنار بگذارید، عقاید او با عقاید سید احمد همانندیهای بسیار دارد:
هر
دوی آنان مخالف خرافات بودند، هر دو با عقایدی که عوام مسلمانان قرنها،
درستی آنها را مسلم میگرفتند، ولی به نظر آن دو، مانع پیشرفت مسلمانان
بود؛ مبارزه میکردند هر دو آموزش علوم امروزی را برای مسلمانان لازم
میدانستند و هر دو عقلی مشرب بودند.»
حمید
عنایت رسالهء « نیچریه» سید جمالالدین افغانی را مهمترین و نغزترین اثر
او میداند و چنین دلیل میآورد که: « زیرا کم و بیش تمامی خصوصیات و ارکان
تجددخواهی دینی پیشروان جنبش عرب، یعنی تأکید همبستگی دین و سیاست، اعلان
ضرورت بازگشت به منابع اصیل فکر دینی، پیکار با خرافهپسندی، دعوت مسلمانان
به تعقل درامور دینی و درعین حال برحذرداشتن آنان از افراط درشیفتگی به
دانشها و اندیشههای امروزی، به دلیل خطر انحراف و مادیگری، همه در آن جمع
آمده است.»
حمید
عنایت سید جمالالدین را بهسان بسی معاصران و گذشتگانش یک از مجددین یا
تجددخواهان می داند؛ اما دلیل اینکه چرا این تجدد خواهی سید نتوانست تحول
عمیق در اندیشههای دینی به وجود آورد؛ علتش را توجه زیاد او به
فعالیتها و مبارزهء سیاسی با استعمار میداند و خلاصه نظرش را در این
مورد و رسالهء « نیچریه» چنین بیان میدارد:
«
شک
نیست که در نظر روشنفکران مسلمان، پیکار با استعمار و کوشش در راه استقلال
و آزادی، بزرگترین فریضه بر ذمهء همهء مسلمانان بود و رهبران تجدد خواه،
خویشتن را ناگزیر میدیدند که ادای این فریضه را بر هدفهای دیگر خود مقدم
شمارند، ولی نتیجهء این اولویت مسائل سیاسی آن شد که مسائل اساسی مربوط به
رابطهی دین و جامعه و مبانی فلسفی تفکر دینی کمتردر محل اعتناء تجددخواهان
آید و آنچه در این زمینه گفته و نوشته شود، چنانکه در رسالهء «حقیقت مذهب
نیچری» آشکار است، کوتاه و شتابزده باشد. »
میر
سعید بریمن که « نیچریه» را به ز بان پشتو ترجمه کرده است ، در مورد این
رساله ، چنین نظر دارد: « رسالهء نیچری حضرت مولینا سید جمالالدین افغانی
یگانه {اثر} علمی مؤثر به جواب نیچریها و اهل طبیعیون و دهریها در بیان
عقاید، مختصر نوشته شده است... به دلایل عقلی و منطقی جواب نوشتند که آنها
به یک خالق مطلق قایل نیستند و تمام مخلوقات
{را}
چیزهای تصادفی میدانند و به روز قیامت از پرسان اعمال و جزای بد و نیک نیز
قایل نیستند و اعمال بد، به نظر شان خوب و اعمال خوب به نظر شان بد،
میدانند. زندگی را یکسر از روی مادیات میدانند و جنبهء معنویات را
بیاثر و بیمعنی میدانند و دین و دیانت و انسانیت را مضر میدانند
و{آنانی را که} به راه سعادت میروند، تمسخر میدانند. حضرت سید موصوف با
این رساله به همین موضوع خوب واضح و روشن کردند و به جواب علمای شان که
راه آنها را به بیماری رهنمودی میکردند؛ جوابهای متین، به قوت علمی از
روی استدلال و دلیلهای متین، حضرت مولانا یکی پس از دیگری رد کردند.
چاپهای
گوناگون نیچریه و ترجمههای آن:
گفتیم
نیچریه را سید در پاسخ مولوی واصل در محرم الحرام ۱۲۹۸ هجری قمری برابر
با دسمبر ۱۸۸۰ نگاشته است. این کتاب در همان محرم سال ۱۲۹۸ قمری (۱۸۸۱م)
البته چند روز بعد از نگارش در همان حیدر آباد دکن ، زیر نظر شخص سید،
نخستین بار در مطبعه سنگی به چاپ رسیده است . و به خاطر اهمیتی که داشته و
یا شهرتی که کسب کرده است، باردیگر درهمان سال ۱۸۸۱ م یا ۱۲۹۸ ق به همت
حاج محمد حسن تاجر کازرونی مجددا در بمبئی، به چاپ رسیده است.
چاپ سوم
آن نیز دوسال بعد ، به همت یک تن ایرانی دیگر به نام فخر الحاج و العمار
الشیخ عبدالوهاب شیرازی در رجب المرجب سال ۱۳۰۰ هجری قمری در بمبئی، در
مطبعهء حسینی جدید، به نشر رسیده است. در آغاز آن به گونهء مقدمه، آنچه را
که مدیر روزنامه فرهنگ
چاپ اصفهان در شماره ۱۰۱ مورخ رجب المرجب سال ۱۲۹۸
ق نشر نموده، درج گردیده است.
از قراین
بر میآید که سید جمالالدین افغانی نسخههایی از رسالهء «نیچریه» را بعد
از چاپ به برخی از دوستانش فرستاده است، از جمله یک نسخهء آن را به مدیر
روزنامه فرهنگ در اصفهان نیز گسیل میدارد و مدیر روز نامه فرهنگ، با
دریافت آن نسخه، در روزنامه خویش مینگارد: قصد داشته است وی کتابی در
خصوص تعلیمات باطله و آنچه منافی تمدن و مزیل اخلاق حسنه است؛ بنگارد،
اما به واسطه گرفتاریها به این هدف نرسیده است و با دریافت رساله سید
در روزنامه خویش مینگارد که:
« لیکن
امروز هزارگونه سجدات شکر مینمایم که در ایام حیات خود به وجود حکیمی
دانشمند و سلیمالذوق آگاهی حاصل کردم که بدون کم و زیاد در اقصی بلاد
هندوستان تمام عقاید این خاکسار را بیان کرده و به رشته تحریر دراورده
است.....عالم تمدن را به وجود این حکیم دانشمند و وحید خردمند تبریک وتهنیت
میگویم و بر خود فرض میدارم که این رساله او را باید فی الحقیقه کتاب
مقدس شمرده در ذیل فرهنگ متدرجاً به طبع رسانم.....مصنف این رساله
فخرالحکماء المعاصرین فاضل یگانه و عالم فرزانه جمالالدین الحسینی است این
رساله را در ماه محرم هذه السنه به طبع رسانیده با همین پسته اخیر، از
حیدرآباد دکن هندوستان برای این بی مقدار، به ارمغان فرستاده است.»
اما من
تا هنوز نمیدانم که آیا مدیر روزنامهء «فرهنگ» به وعدهاش وفا کرده و
«نیچریه» را به گونهء پاورقی، یا به گفتهء خودش «در ذیل فرهنگ» در
روزنامهاش نشر کرده است و یا خیر؟ این امر به تحقیق بیشتر نیاز دارد.
چاپ
چهارم متن فارسی نیچریه از روی چاپ بمبئی در سال ۱۳۰۳ خورشیدی
یعنیتقریباً یک قرن قبل، در تهران در چاپخانهء شرق به نشر رسیده است، سپس
مطبعهء حیدریه در نجف اشرف عراق آن را در سال ۱۳۴۷ هجری قمری ( ۱۳۰۷ ش)
تجدید چاپ کرده است و چاپخانهء دین و دانش در تبریز نیز آن را تحت عنوان
نیچریه یا ناتورالیزم در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی ، مجدداً به چاپ رسانده و
برخی از نویسندگان ایرانی آن را بار بار با سایر آثار سید، درمجموعههایی
به نشر رسانده اند. ازجمله آقای مرتضی مدرس چهاردهی که از پیروان
اندیشههای سید است کتابی دارد به نام «آراء و معتقدات سید جمالالدین
افغانی» که بنگاه نشراتی اقبال آن را در سال ۱۳۳۷ هجری شمسی در تهران به
چاپ رسانده است و مدرس چهاردهی رسالهء نیچریه سید را در آن مجموعه از
صفحات ۲۳- ۶۳ جای داده است. همچنان یکی از مخالفان اندیشههای سید که در
مورد سید، نظر نیک ندارد، به نام علیاصغر حلبی رساله نیچریه را در ضمن
کتابش «زندگی و سفرهای سید جمالالدین اسد آبادی» در سال ۱۳۵۶ شمسی به چاپ
رسانده است. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در آن سرزمین، به
ویژه از طرف علمای حوزههای فقهی، توجه به سید بیشتر شده است و بر
«اسدآّبادی» بودن وی تبلیغات بیشتر و گستردهای صورت گرفته است. یکی از
کسانی که بیش از نیم قرن به نشر آثار و افکار سید جمالالدین افغانی
میپردازد و خدمات کمنظیری در این عرصه انجام داده است، استاد سید هادی
خسرو شاهی میباشد که مجموعه آثار سید را در شش مجلد و در بیش از ۳۰۰۰
صفحه، در تهران و قاهره به نشر رسانده است. این مجموعه که به نام «الآثار
الکاملة» مشهور است حاوی متن فارسی نیچریه و ترجمه عربی آن «الرد علی
الدهریین» نیز میباشد.
سوگمندانه بایست یادآور شد که در افغانستان عزیز ما آثار سید، کمتر اقبال
چاپ یافته و حتی در دوران جهاد هم به آثار او توجه صورت نگرفته است .
ترجمه
نیچریه به زبان پشتو، برای نخستین بار توسط آقای میر سعید بریمن صورت
گرفت و در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی؛ یعنی هشتاد و چهار سال سال بعد از چاپ نخست
متن فارسی آن در هندوستان، و چهل و یک سال بعد از ایران، در کابل اقبال
نشر یافت .
آقای
بریمن به تاریخ ۱۸ اسد ۱۳۴۴ هجری خورشیدی مینویسد: « این رساله ۴۱ سال
قبل در سال ۱۳۰۳ شمسی از طرف کتابخانهء شرق طهران به مطبعهء سعادت چاپ شده
بود، چند مدت قبل در ضمن خواندن آثار سید، به دست من آمد و از خواندن آن،
بسیار استفاده کردم و به این فکر افتادم که از نشر به زبان افغانی،
اینچنین اثر علمی با حاجتمندی زبان افغانی و فارسی خدمتی بهجا آورده شود
و در عین حال کوشش شده است به رسالهء افغانی، حتی الامکان مطالب بهصورت
ساده تحریر و روان نوشته شود و از ترجمهء لغات سخت عربی کناره گیری شود و
اصل مطلب در نظر گرفته شود. امید است هموطنان عزیز و جمعیةالعلماء این کار
کوچک را به نظر بزرگ ببینند. من از وزارت مطبوعات که در نشر این رساله به
عبارت افغانی و دری موافقه کرده اند، تشکر را وظیفهء اخلاقی خود می دانم
»
اما چاپ
نیچریه به زبان فارسی در افغانستان، سالها به تاخیر افتاد و سرانجام در
سال ۱۳۵۵ هجری شمسی به مناسبت بزرگداشت از هشتادمین سالگرد وفات سید
جمالالدین افغانی، برای نخستین بار متن فارسی نیچریه ( ۹۷ سال بعد از چاپ
هند) در مجموعهای به نام «گزیدهء آثار سید جمالالدین افغانی » به اهتمام
دکتور سید مخدوم رهین ، به نشررسید. چون متن رسالهء نیچریه، به گونهء
مستقل به چاپ نرسیده بود، کمتر کسی متوجه آن شد و حتی در همین سیمینار
بزرگداشت، در نشر مجدد متن «نیچریه» به زبان پشتو نیزتوجه صورت نگرفت و به
چاپ نرسید و از آثار باقیمانده از سید، صرف ترجمهء غیر کاملی از «العروة
الوثقی» به زبانهای پشتو وفارسی نشر شد. شاید سیاستهای حاکم آن دوران،
باعث شده باشد تا کتابی که بر ضد ماتریالیزم و مادیگرایی پنداشته میشد،
به گونهء مستقل و قابل دید همگان، نشر نگردد.
اهمیت
نیچریه در هندوستان آن زمان، از این پدیدار میگردد که مولوی سید عبدالغفار
شهباز عظیم آبادی البهاری به زودی کتاب سید را به زبان اردو ترجمه میکند
و در سال ۱۸۸۳ م دو سال بعد از نشر آن به زبان فارسی، ترجمه اردوی آن در
مطبعه سنگی در شهر کلکته از چاپ میبراید.
قابل
یادآوری میداند که این مولانا سید عبدالغفار شهباز عظیم آبادی از جمله
پیروان و دوستداران اندیشه سید جمالالدین افغانی است که سید را «حبر
فهامه و فیلسوف علامه » میخواند و اندیشههای اورا به «ثاقبه» متصف
میسازد و مجموعهء مقالات فارسی سید را که در نشرات هندوستان آن زمان قبلاً
به چاپ رسیده، همه را در یک مجموعه به نام «مقالات جمالیه» در سال ۱۸۸۴ م
در کلکته به نشر میرساند. تصادف نیک روزگار همین است که تاریخ نشر مقالات
جمالیه ۱۵ اگست سال ۱۸۸۴م است که بعدها ۶۳ سال پس از آن تاریخ، هندوستان
در همین ۱۵ اگست، به نعمت آزادی دست مییابد.
نیچریه
را بعدها در سال ۱۳۴۹ هجری قمری ( ۱۳۰۹ ش) مولوی عبد الحنان نیز به نام
«نیچریت» به زبان اردو ترجمه نموده و از طرف کتابخانه «آصفیه» در شهر
فرهنگی لاهور به چاپ رسانده است و مطبعه شعر وادب لاهور هم به نام «رد
نیچریت» آن را طبع مجدد نموده و آقای مبارزالدین از دوستداران سید که
نبشتههای سید جمالالدین افغانی را به زبان اردو گردآوری کرده است،
نیچریه را نیز در کتابش «مقالات جمالالدین افغانی» درج کرده است.
اما به
نظر من مهمترین ترجمهء رسالهء نیچریه، همانا ترجمهء عربی آن رساله، توسط
شاگرد مصری سید، شیخ محمد عبده است.
سید
جمالالدین بعد از این که رسالهء نیچریه را در هندوستان به نشر میرساند؛
چندی بعد رهسپار فرانسه میگردد و نیاز به صدور هفتهنامهای را به زبان
عربی احساس میکند؛ همانست که شاگرد مصریش محمد عبده را که در بیروت به
خاطر اقدامات و قیام احمد عرابی در مصر، به تبعید واداشته شده است، به
پاریس فرا میخواند و هردو به نشر «العروة الوثقی» در پاریس دست مییازند.
شاید در همان پاریس سید جمالالدین یک نسخه اثرش «نیچریه» را به شاگردش
شیخ محمد عبده سپرده باشد و بعد از اینکه ۱۸ شمارهء «العروة الوثقی» نشر
میشود، به اثر فشار انگلیس، جریده از نشر باز میماند و سید عازم لندن
میگردد و محمد عبده باردیگر رهسپار تبعیدگاهش بیروت.
در همین
دوران عارف ابوتراب خادم سید جمالالدین نیز از جمله تبعید شدگان به بیروت
بود، شیخ محمد عبده با اغتنام از حضور عارف ابوتراب خادم سید جمالالدین،
تصمیم میگیرد تا به کمک موصوف « نیچریه» را از زبان فارسی به زبان عربی
ترجمه کند.
نیچریه
تحت عنوان «رسالة فی إبطال مذهب الدهریین و بیان مفاسدهم و إثبات أن الدین
أساس المدنیة و الکفر فساد العمران» ترجمه میشود که طور خلاصه به نام
«الرد عالی الدهریین» مشهور می گردد، در سال ۱۳۰۳ قمری۱۸۸۶ م یعنی پنج سال
بعد از تالیف به زبان فارسی و ۱۱ سال قبل از وفات سید جمالالدین، در
بیروت با مقدمهء مفصل شیخ محمد عبده که حاوی زندگینامهء سید جمالالدین
افغانی نیز است، به نشر میرسد و همه کسانی که زندگینامهء سید را تحریر
کرده اند، از همین مقدمه استفاده کرده اند و این مقدمه، مورد پذیرش سید
نیز بوده است .
شیخ
محمد عبده در مقدمهء الرد علی الدهریین، تحت عنوان «سیرة صاحب هذه الرسالة
الشیخ جمالالدین الافغانی» سید را متولد قریهء «اسعد آباد» خطهء «کنر»
میخواند. مقدمهء شیخ محمد عبده ۱۲ صفحه را با خط ریز و در ۲۸۰ سطر و در
هر سطر حد اوسط ۱۳ کلمه احتوا کرده است.. این رساله که به نام «الرد علی
الدهرین» مشهور گردیده است؛ عنوان اصلی آن طوری که شیخ محمد عبده آن را
به چاپ رسانده چنین است : « رسالة فی إبطال مذهب الدهریین و بیان مفاسدهم و
إثبات أن الدین أساس المدنیة و الکفر فساد العمران»
و
درمعرفی آن چنین آمده است :
« من
تألیف حضرة الامام الشهیر الأستاذ السید جمالالدین الحسینی الأفغانی نفع
الله بعلومه، نقلها من اللغة الفارسیة الی اللغة العربیة العلامة الأستاذ
الشیخ محمد عبده أفندی المصری بمساعدة عارف افندی ابی تراب الأفغانی»
سپس محل
چاپ و تاریخ آن چنین تسجیل شده است: طبعت فی بیروت سنة ۱۳۰۳
در
اینجا قابل یادآوری میداند که رسالهء نیچریه در ایامی به نشر رسیده و به
محل تولد و تبار سید اشارت صورت گرفته است که او جدیداً استانبول را ترک
گفته و از طریق بوشهر وارد ایران گردیده بود، یا مهمان ظل السلطان (فرزند
ناصرالدین شاه قاجار و یکی از مدعیان سلطنت قاجاری در اصفهان) بود و یا در
تهران با ناصرالدین شاه دیدار میکرد و یا هم در منزل الحاج حسن امین
الضرب به سر میبرد و آمادگی سفر مسکو را میگرفت.
متاسفانه
این مقدمه مهم را برخی کسانی که بعداً « الرد علی الدهریین» را از روی
نسخهء شیخ محمد عبده یا نسخهء طبع بیروت تجدید چاپ کرده اند، حذف نموده
اند، اما در چاپهایی که توسط عبد العلیم صالح
در سال ۱۳۱۲ ق در زمان حیات سید و در سال ۱۳۲۰
هجری قمری در زمان حیات مترجم آن یعنی شیخ محمد عبده ، این زندگینامه به
چاپ رسیده است. شاید دلیل چاپ زندگینامه، یکی هم شرط محمد عبده برای چاپ
جدید آن باشد. زیرا حینی که عبدالعلیم صالح اجازه نشر «الرد علی
الدهریین» را از شیخ محمد عبده در قاهره میگیرد، شیخ محمد عبده طی نامهء
مورخ ۲۰ رجب ۱۳۱۲ هجری قمری خطاب به او چنین مینویسد:
« واکتب
إلیک هذه الأسطر إیذاناً بالإذن منی لک فی طبعِها علی شرط أن تدقق فی
تصحیحها و تبذل الجهد فی المحافظة علی جمیع ما اندرج فی النسخة المطبوعة فی
بیروت من مقدمات و مقاصد بدون حذف شیء أو تغییر حرف .»
این
سطرها را به نیت اذن و اجازهء من برای شما جهت چاپ این رساله مینویسم، به
این شرط که در تصحیح آن ( حین حروفچینی) دقت کنی و در نگهداری همه آنچه
در نسخهء چاپ بیروت از مقدمهها و اهداف آمده است، آخرین تلاش را مبذول
بداری؛ بدون اینکه چیزی حذف گردد و یا حرفی تغییر داده شود.
شاید این
هدایت قاطع شیخ محمد عبده باعث شده باشد که عبد العلیم صالح ازهری در هردو
چاپ رسالهء «الرد علی الدهریین» زندگینامهء سید به قلم محمد عبده را در
آغاز آن رساله درج کرده است ؛ اما متاسفانه دیگران چنین نکردند. و بعدها که
«الرد علی الدهریین» در سال ۱۹۴۷ م با مقدمهء دکتور عثمان امین یا زیر
نظر علامه سلجوقی در سال ۱۹۶۰ م و در سال ۲۰۰۲ م زیر نظر استاد خسرو
شاهی و یا چاپهای دارالهلال، مصطفی الکتبی در خان الخلیلی و سید موسی
شریف و شیخ محمد حامد در قاهره نشر شده، در همهء آن چاپها و شاید چند چاپ
دیگر، این مقدمه؛ با وجود اهمیت تاریخی آن و مهمتر از آن؛ اهمیت و شخصیت
نویسندهء آن حذف گردیده است. ومن آرزو دارم خداوند برای من توفیق عنایت
فرمایاد تا «الرد علی الدهریین» را به اساس چاپ نخستین یا نسخهء شیخ محمد
عبده در قاهره
، به چاپ برسانم و اگر ناشری بیابم آن را در بیروت
نیز به چاپ خواهم رساند . إن شاء الله!
«الرد
علی الدهریین» طوری که در بالا اشارت شد یک بار دیگرهم در حیات سید
جمالالدین در سال ۱۳۱۲ ق؛ یعنی دو سال قبل از وفات سید توسط عبدالحلیم
صالح در قاهره به طبع رسیده است . در سالهای ۱۹۰۳، ۱۹۲۵، ۱۹۳۵، ۱۹۵۵ و
۱۹۷۳ بارها تجدید چاپ شده است و یکی از چاپهای مشهور آن همان چاپی است که
با مقدمه و تلاش علامه صلاحالدین سلجوقی در سال ۱۹۶۰م و به کوشش دوستدار
سید، استاد محمود ابوریه از طرف «دار الکرنک» اقبال چاپ یافته است.
نیچریه
را محمد منیر یعقوب افندی زاده به ترکی ترجمه نموده و اکنون در پوهنتون
استانبول در مجموعهء «یولدوز» نسخهء خطی آن به الفبای عربی یا خط عثمانی
موجود است و عزیز آق پناره تحت عنوان «طبیعتچی لیغی» آنرا به ترکی ترجمه
نموده و در سال ۱۹۵۶ م در انقره به الفبای لاتینی، نشر شده است.
نیچریه
به مثابهء اثر مهم علامه سید جمالالدین افغانی مورد توجه اروپاییها هم
بوده است.
گمان
میرود که نخستین ترجمهء انگلیسی نیچریه از روی متن ترجمهء عربی آن صورت
گرفته باشد از همینرو به نام «
Refutation of the materialists»
مشهور شده است؛ اما ترجمهء دقیق آن از روی متن فارسی نیچریه، توسط سید
جمالالدین شناس مشهور امریکایی بانو نکی کدی
Nikki. R. Keddie
تحت عنوان دقیق و اصلی آن یعنی
the truth about neicheri sect
and an explanation of Neicheris
در مجموعهای به نام نبشتههای سیاسی و دینی سید جمالالدین که به نام
«پاسخ اسلامی به امپریالیزم» یا
An Islamic Response to Imperialism
مشهور است، به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است . این کتاب در سال ۱۹۶۸ م از
طرف پوهنتون (دانشگاه) کالیفورنیا به چاپ رسیده است.
متن
فرانسوی نیچریه هم در سال ۱۹۴۲ بیست و چند سال قبل از ترجمه پشتوی آن و سی
و پنج سال قبل از اینکه در کابل به فارسی نشر شود، در پاریس به زبان
فرانسوی ترجمه ونشر گردیده است که این امر، طور مقایسوی توجه افغانستان و
جهانیان را به اندیشههای سید جمالالدین افغانی، آفتابی میکند.
***
مراجع :
۱-
نامهها و اسناد سیاسی تاریخی (مجموعهء رسائل ومقالات) گردآورنده: سیدهادی
خسروشاهی. ناشر مکتبة الشروق الدولیة – چاپ قاهره ۲۰۰۲ م
۲- الرد
علی الدهریین چاپ ۱۳۰۳ قمری بیروت (۱۸۸۶م)
(نخستین چاپ ترجمه عربی)
۳- الرد
علی الدهریین چاپ ۱۳۱۲ ق(
۱۸۹۵م)
در
قاهره، به سعی و اهتمام المحامی عبدالعلیم صالح الأزهری
۴- الرد
علی الدهریین چاپ ۱۹۶۰ م قاهره با مقدمهء علامه صلاحالدین سلجوقی ، تحقیق
الشیخ محمود ابوریه . ناشر: دار الکرنک
۵-
بیدارگر عصر، چاپ چهارم – جاکارتا ۲۹ سرطان ۱۳۹۰ ش
۶- متن
فارسی نیچریه چاپ سال ۱۳۰۰ قمری در مطبعه حسینی جدید؛ بمبئی - هندوستان
۷ - SYYID JAMAL AL-DIN AL-AFGHANI
( AN ANNOTATED BIBLIOGRAPHY)
تدوین
کننده عبدالله البرت قدسی زاده چاپ پوهنتون لیدن – هالند ۱۹۷۰ م (این
کتاب را تحت عنوان کتابشناسی توصیفی سید جمالالدین افغانی، اینجانب ترجمه
کرده ام؛ اما تا کنون چاپ نشده است.)
۸-
رسالة «الرد علی الدهریین » چاپ چهارم، طبع قاهرة ۱۹۱۴م، مهتمم چاپ :
مصطفی محمد الکتبی در خان الخلیلی ، طبع مطبعهء الجمالیة – مصر
۹-
رسالة «الرد علی الدهریین» چاپشده توسط سید موسی شریف در چاپخانهء
الرحمانیة - قاهرة ۱۹۲۵ م
۱۰-
رسالة «الرد علی الدهریین» با مقدمهء پروفیسور دکتور عثمان أمین . ناشر:
محمد فؤاد منقارة الطرابلسی - قاهرة ۱۹۴۷م
۱۱-
« الرد علی الدهریین » چاپ مطبعهء محمد مطر در مصر . ( ب – ت )
۱۲-
الأعمال الکاملة لجمالالدین الأفغانی مع دراسة عن حیاته و آثاره . جمع و
تحقیق : پروفیسور دکتور محمد عماره. چاپ: المؤسسة المصریة العامة للتألیف و
النشر، سال ۱۹۶۸ م
- قاهرة
۱۳-
الثائر الإسلامی جمالالدین الأفغانی و رسالة «الرد علی الدهریین» چاپ
نخست، مطبعهء دار الهلال ، قاهرة ( ب – ت)
۱۴-
الرد علی الدهریین. تحقیق محمد حامد محمد، نسخه الکترونی اخذ شده از
«المکتبة الشاملة»
۱۵
– الرد علی الدهریین، طبع سوم، مهتمم چاپ: عبدالعلیم صالح، قاهرة – مصر
۱۳۲۰ هجری قمری ( ۱۹۰۳ م)
۱۸-
ماهنامهء الهلال، نشر شده به تاریخ اول اپریل سال ۱۸۹۷ ۲۹ شوال ۱۳۱۴،
جزء
۱۵،
سال پنجم نشراتی . صفحات ۵۶۱-۵۷۱
۱۹- الرد
علی الدهریین، چاپ سفارت افغانستان در قاهره؛ به کوشش و مقدمهء ف – فاضل
شعبان المعظم ۱۴۳۶ ق (می ۲۰۱۵ م)
۲۰-
تاریخ و
زبان در افغانستان، نگارش: نجیب مایل هروی
چاپ دوم،
تهران ،
۱۳۷۱
هجری
خورشیدی
۲۱-
سیری در
اندیشهء سیاسی عرب، از حمله ناپلئون به مصر تا جنگ جهانی دوم، تالیف: حمید
عنایت. تهران، چاپ امیر کبیر
۱۳۵۶
هجری خورشیدی.
) سال ها قبل برای توضیح در مورد کارنامه های سر سید احمد خان در
پاسخ به هموطمن و دوست ارجمندی که میان دیوبند و علی گهر خلط
کرده بود ، پاسخی نگاشته بودم که مناسب میدانم بخشهایی از آن
را جهت معرفی بیشتر سر سید احمد خان، در همینجا درج کنم و آن
اینکه :
سر سيد احمد خان، ،
ازجمله مصلحان اجتماعی قرن نزده ميلادی، سياستمدار، نويسنده
وژورناليست به معنی
کامل اين واژه ها است. او انقلابی را در شيوه تدريس سنتی در مدارس
دينی هند ايجاد
کرده است، او از رهبران هند مدرن است و بنيانگذار آن مکتبی است که
امروز به نام پوهنتون يا دانشگاه علی گهر، ياد
می شود، در موردش گفته شده است که :
The First Modernist institutain in Isalam.
سر
سيد احمد خان شخصيتی است که ضعف وناتوانی
مسلمانان را در هندوستان کبير مشاهد کرد وآن دوری ايشان از علوم
جديد بود او کالج
علی گهر را اساس نهاد تا هنديان مسلمان با علوم نوين آشنا شوند وآن
کالج بخشهای طب،
انجينری وساير علوم را احتوا می کرد.
سر سيد احمد خان يکی از شاعران زبان فارسی نیز است در پهلوی اينکه
کتابهايش را به زبان
اردو مینگاشت، به فارسی هم شعر میسرود. اين همه نمونههایی از
سروده های او
:
قوم ما! ای قوم ما! کز بهر تو
داده ام برباد ننگ و نام را
صبر کن احمد
به سختی روز وشب
عاقبت
روزی بيابی کام را
***
به مکتب رفتم وآموختم اسرار يزدانی
زفيض نقشبند وقت جان جان جانانی
***
فلاطون طفلکی باشد به يونانی که من دارم
مسيحا را رشک میآرد ز درمانی که
من دارم
خدا دارم، دلی بريان زعشق مصطفی دارم
نه دارد هيچ کافر ساز وسامانی
که من دارم
زجبريل امين قرآن به پيغامی نمیخوانم
همه گفتار معشوق است
قرآنی که من دارم
فلک يک مطلع خورشيد دارد با همه شوکت
هزاران مطلعها دارد
گر بيابانی که من دارم
زبرهان تا به ايمان سنگها دارد ره واعظ
نه دارد هيچ واعظ هم چو برهانی که
من دارم
بر لوح تربت مزار سر سيد احمد، اين سرودهء علامه اقبال شاعر بزرگ
شرق درج است:
ای که تيرا مرغ جان تار نفس مين رهی اسير
ای که تيری روح کا طاهر قفس مين هی
اسير
****
سونی والون کو جگا دی شعر کی اعجاز سی
خرمن باطل جلا دی شعلهء
آواز سی
ترجمه : خواب برده گان را با اعجاز شعر بيدار کن
خرمن باطل را با
شعله
آواز بسوزان
در مورد سر سيداحمد خان
اکثرمبارزان پيشگام واستعمارستيزان هندی اعم از سياسی و دانشمند،
حرفهایی در ستايش
او گفته اند. حکومت آزاد و مستقل هند هم تکتپستی با سيمای وقور سر
سيد احمد را به
چاپ رسانده است.
آغا خان رهبر فقيد فرقهء اسماعيليه در مورد مدرسه تاسيس شده
توسط سرسيد احمد خان میگويد:
«برای طلاب مسلمان ازين بهتر در هندوستان
دارالعلمی نيست، بلکه در ساير ملکهای ملل اسلامی که من ديده ام،
مدرسه، مثل اين
ديده نشده»
دانشمندان ، سیاسیون و شاعرانی چون خوشی محمد ناظر، الطاف حسين
حالی، امام الهند مولانا
ابوالکلام آزاد، عبدالحليم شرر، مهاتما گاندی، مولانا شبلی نعمانی،
ظفر علی خان،
داکتر شيخ عبد الله رهبر کشمير، اکبر اله آبادی، نواب محسن الملک،
راجه جی کيشان
داس، داکتر اقبال لاهوری، منشی ذکاء الله، وحيد الدين سليم، داکتر
عبدالحق ملقب
به بابای اردو، مولانا محمد علی، داکتر ضياء الدين احمد، مولوی
عزيز ميرزا، مولوی
بشير الدين، جعفر علی خان اثر، نواب حبيب الرحمن خان شيروانی، و
دیگران در
موردنقش سر سيد احمد خان در راه بيداری هنديان و تحسین و توصيف
کارنامه های درخشان او حرفهای
زيادی گفته اند.
اما باز هم به عنوان حسن ختام از علامه اقبال مدد میجويم:
آن لالهء
صحــرا کـه خـزان ديـد و بـيـفـسـرد
سيد دگــر او را نـمـي از اشـک سـحـر داد
حالــی زنـواهــای
جگــر ســوز نــيـــاسـود
تــا لالــهء شــبـنــم زده را داغ جـگـــــر داد
۲)
برای مطالعهء ادامهء این بحث به مقالهء اینجانب { « ایرانی »
نبودن سید جمال الدین در آیینهء نامهها و آثار خودش}، که در
سایتهای انترنیتی و کتاب بیدارگر عصر آمده است، مراجعه شود.
|