کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 

 

              خالده تحسین

    

 
سرزمین رویاها

 

 



با خودم از کوچه‌باغ‌های عشق
می‌گذرم
و حماسه‌ی پایداری زنی را که در میدان فاجعه، تنها بود
زمزمه می‌کنم
گاهی
گیسوانم را
نوازش می‌دهم
آه،
چقدر روزگار، جفا می‌کند
کمرم را استوارتر
می‌گیرم
و با گام‌های سبک و آرام
از دل شب‌های هجران‌کشیده،
می‌گذرم
گذشت زمان،
مفهومی ندارد
عشق،
فارغ از زمان و مکان است
با خودم
پیاده پیاده، خیابان‌های غبارآلود خاطره‌ها را
شعر می‌خوانم
و از سرزمین رویاهای دور
قصه‌ی بلندی
روایت می‌کنم
حس می‌کنم
"هوگو" و" بالزاک"
مرا میان ماجراهای عاشقانه و عجیب خیابان‌های پاریس
می‌کشانند
و " روسو" فلسفه‌ی ناشناخته‌ی هستی را
روی ذهن تنبلم
با الفبای عجیبی نقاشی می‌کند
با خودم میان زیبایی‌های این سرزمین عجیب، گم می‌شوم
کسی با دیدن روسری‌ام،
رو ترش می‌کند
کسی با لبخندی شیرینی می‌گوید:
!"Bonjour"
با خودم فریاد می‌زنم:
سلام و هزار سلام به هرچه مهربانی و خوبیست!
 خالده تحسین
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۵۱   سال بیستم      حوت/حمل     ۱۴۰۲/۱۴۰۳         هجری  خورشیدی       هشتم مارچ  ۲۰۲۴