روز سه حوت(۱۴۰۲) خبری را شنیدم که اشرف غنی
احمدزی، مشهور به رییس جمهور فراری و یک تن از آن منفورترین چهره هایی که
تاریخ افغانستان دیده است، به "حج عمره" رفت. شنیدن این خبر سبب ایجاد چند
موضوع شد که با شما در میان میگذارم:
- یکی از بنیاد ها یا ارکان پنجگانه ی اسلامی، رفتن به حج است. با سخن
دیگر، رفتن به حج واجب است، به شرطی که رونده ی حج یا زیارت "خانه ی خدا"
توان و امکان اقتصادی آنرا داشته باشد.
- بیشمار کسانی را می شناسیم که توان و امکان اقتصادی برای رفتن به عربستان
سعودی را دارا بوده اند، اما آنجا نرفته اند.
- تعدادی نه در زمان جوانی و یا میانه سالی که دارنده ی قدرت جسمانی
میباشند، بلکه در ایام پیری ترجیح میدهند، به "سفرحج" بروند.
- اندک نبوده اند کسانی که از افغانستان به سوی عربستان، با پذیرش دشواری
ها از راه هند با کشتی به آنسوی رفته اند. بعدها زمینه ی رفتن با بس ها از
راه ایران نیز مساعد شد.
- برگشت از "سفر حج" برای زیارت کننده، خطاب ویا لقب الحاج و یا حاجی صاحب
را در پیش نام او نهاده است. چه بسا خود زیارت کننده در پیش نام خود این
لقب را می آورد. اما با پذیرش خواندن کلمه، ادای نماز و چند رکن دیگر، لقب
کلمه خوان، نمازی و... را نمی آورند. بدون تبصره ی بیشتر، یادآوری می شود
که محتمل است کاربرد لقب "حاجی صاحب"، برخاسته از یکنوع طرز تلقی، گونه ی
از امتیاز اجتماعی و دارنده ی مقام بالای روحانی را نصیب اومی کند!
- بعضی ها چندین بار به سفر حج رفته اند.
- اگر در باره ی دیگران "دل سنج" و "انگیزه یاب" را در اختیار نداریم و
دشوار است که دل و منظور رونده ی حج را بیابیم، اما تعدادی گنهکاران رامی
شناسیم که حج رفتن آنها بدون طرح پرسش و تأمل نمی ماند. افرادی را در نظر
بیآورم که در داخل و یا خارج کشور، رشوت ستان، دروغگو، نماز ناخوان (جز
مواردی که ناگزیر بوده وحتا بدون وضو در صف ایستاده اند) و دارنده بسا زشتی
های دیگر بوده اند، باری حج رفته اند.
- فراموش ما نمی شود که دلپاکان معتقد و انجام دهنده ی مناسک طرف باور که
با سلوک ودنیای دیگر به آنسوی رفته و یا میروند، جای سزاوار توجه خودش را
دارد.
حالا در چار چوب طرح تأمل و شک انگیزی پیرامون تعدادی از مردم، برمیگردم به
خبر و انگیزه ی اشرف غنی از رفتن به "حج عمره".
هرگاه در ارایه ی تصویری از وی که من دارم، دچار اشتباهی شده باشم، پیشاپیش
پوزش میخواهم و برداشت ام را اصلاح می کنم.
- خانواده ی شرف غنی احمدزی، دارنده وضع اقتصادی خوبی بودند. تمام
امتیازهای اجتماعی و میسر برای وی میسر بود. وقتی در بیروت درس میخواند،
امکان رفتن به عربستان را هم بیشتر داشت. اما میانه ی مناسبی در کل با
ارکان دینی- اسلامی نداشت. از همین روی معلومات ابتدایی و حتا در آن سطحی
را که افراد در مکاتب می آموزند، فراموش کرده بود. نا بلدی اش به نماز
خواندن، فرزندان علی خلیفه چهارم را نواسه های خدا یاد کردن وغلطی های دیگر
را که دیدیم وشنیدیم، تصادفی نبود. اما چون پای زور ارباب در میان بود،
رهبران تنظیمی ونشسته در کنار او که با کوچکترین پرسش و اعتراض وانتقادی،
مهر ضد اسلامی را از جیب بیرون می آوردند، لب از لب نگشودند. نگفتند که
شخصی را رییس دولت جمهوری اسلامی نمودند که ادای نماز را بلد نیست. نابلدی
غنی از همان بی اطلاعی و گسست و بی نیازی وی در زنده گی آمیخته با دنیای
دیگر یا "امریکایی شده" ناشی می شد.
با گذشت چند دهه، وقتی رییس جمهورش نمودند، دیری نگذشت که روانه حج عمره
شد. حجی که وقت معین، حج واجبی را ندارد. در همان سفر ادای اسلامی در آورد
و با مقامات سعودی نشست.
- طی چند سال ریاست جمهوری، دست نشانده گی و گردن ماندن به قوای مهاجم را
مطابق وظیفه پذیرفت. از هیچ نوع خیانت به مردم و به وطن دریغ نکرد. تمام
ابعاد خیانت های "حزب شیطانی" حامدکرزی را ژرفتر و گسترده کرد. گونه های
تبعیض را اعمال کرد. در وقت همین دو خاین بود که پس از جنگ های کابل سوز
تنظیم های جهادی، هندوباوران وسیکهـ های کشور با دشواری های جانسوز واذیت
بار بیشتر تا سرحد ترک اشکبار وطن مواجه شدند. غنی زمینه های نسل کشی را
بیشتر فراهم نمود. تروریست های طالبی را تقویه کرد. مقصرشناخته شده ی مرگ
ده ها هزار جوان مظلوم شد. حرکات اعتتراضی را به خاک وخون کشید. دستگاه
آغشته با فساد بی مانند را به کار انداخت. ملیون ها انسان را به فقر و
تنگدستی بیشتر روبه روی نمود. دروغ گفت ... و در فرجام پس از زد و بند و
سازش ها، در چارچوب علایق قومی- فاشیستی از یکطرف و لزومد دید امریکا از
سوی دیگر، قدرت و امکانات گسترده ی سرکوب های وحشیانه را در اختیار طالبان
نهاد. در نتیجه به عنوان خاین ترین و مننفورترین شخص جایگاه شایسته اش را
یافت.
این شخص حالا بازهم از سوراخ استراحتگاه به حج عمره رفت. می پرسیم که وی با
چنان اوصاف از رفتن به حج عمره چه می خواهد؟ گناها و خخیانت هایش را می
تکاند؟
مگر نه این است که تعدادی از گناهکاران و خاینان نه بر بنیاد ارکان دینی،
بلکه با این پنداشت که با رفتن به حج، گناه های شان می تکد و دور می ریزد!
به آنسوی میروند؟
نه، اشرف غنی در این قطار هم نمی آید. او از جمله ی استفاده کننده گان از
عنصر دین و مذهب و قوم است که افغانستان ومردم آن را رها نمی کند. این خاین
با چنین تظاهری به فریب مردمی می پردازد که زمینه های فریب خوردن را دارند.
در همان راستا ممکن است سازش پشت پرده ی وی و شرکای جرمش با طالبان در حال
شکل گیری باشد.
هنگامی که با دوستی از رفتن وی به "حج عمره" صحبت تلفونی داشتم، نکته یی را
گفت که آنرا هم در ختم این نبشته بیاورم:
در حج واجب، نماد ابلیس را باید با سنگها بزنند. اما در حج عمره چنان نیازی
نیست. حالا اشرف غنی با این دامنه ی از خیانت از روبرو شدن با نماد ابلیس
هم می هراسد. زیرا بلیس به وی خواهد گفت: تو که از خودی سنگ نیانداز!
|