کابل ناتهـ، Kabulnath
خالده تحسین
تمام حافظهی ذهن من، ز تو پر شد نه ذهن من که همه روح و تن، ز تو پر شد ز یاد لحظه و ساعت، ز یاد هفته و ماه ببین که دامن عمر سخن، ز تو پر شد کتاب کوچک قلبم، کتاب خاطرهها نگاه شبنمییی این چمن، ز تو پر شد پری ز ملک وجودم، به آسمان برخاست فضای گلگلی پیرهن، ز تو پر شد ز باغ خانه گذشتم، ز باغ گوشهی دور نگاه پر تپش نسترن، ز تو پر شد سری زدم به خیابان، سری زدم به هوا نه نسترن که دل یاسمن، ز تو پر شد ببین که سینهی کابل، ببین که درهی عشق ببین که ملک بناپارت و کن، ز تو پر شد تو بارشی و دل من، گلاب تشنهی سرخ تمام خاطر تنهای زن، ز تو پر شد به هرکجا که رسیدم، به هرکجا با تو حتا بحیرهی مانش سخن،ز تو پر شد در امتداد تپیدن، در امتداد زمان گلوی خستهی این انجمن، ز تو پر شد
بالا
دروازهً کابل
الا
شمارهء مسلسل ۴۵۰ سال نــــــــــــــــــوزدهم دلو/ حوت ۱۴۰۲ هجری خورشیدی شانزدهم فـــــــــــبوری ۲۰۲۴