کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              

    

 
 استاد محمدناصر رهیاب درگذشت

 


 

 

 

یامان حکمت تقی‌آبادی

 

بسیاری از ما در مقالات، یادداشت‌ها و پایان‌نامه‌ها به آثار او ارجاع داده‌ایم. سالهاست که از او خوانده و می‌خوانیم. مدیون تلاش‌ها پژوهشهای او بوده و هستیم.
استاد محمدناصر رهیاب، از قافله آن پژوهشگرانی بود که در حوزه ادبیات، همواره نفس تازه می‌کرد و به نسل جوان‌تر نیز این تازگی را کم و بیش منتقل می‌کرد.


برای من بسیار اتفاق می‌افتاد که وقتی دانشجویان برای مقاله یا پایان‌نامه‌شان، نظری از من می‌خواستند، درمی‌ماندم، آنگاه یاد استاد رهیاب می‌افتادم، به دانشجویان می‌گفتم با استاد هماهنگ می‌کنم، از او بپرسید، یا به کتاب معروفش مراجعه کنید.
کسانی که کار تحقیقی دانشگاهی می‌کنند می‌دانند، آنجا که قرار است در تحقیق خود دسته‌بندی یا طبقه‌بندی خاصی از موضوع مور نظر ارائه بدهند، داشتن الگو مهمترین چیزی‌ست که به آن نیاز دارند، در این مواقع خیلی از ما به کارهای استاد رهیاب مراجعه می‌کردیم و خیلی وقتها با این مراجعه گره‌ها باز می‌شد و مشکلها حل. البته همه کارها کامل نیستند، کارهای تحقیقی استاد رهیاب نیز از این قائده مستثنی نبود اما مهم اینجا بود که کارهای ایشان نظم درست و تحلیل‌های مناسبی برای حوزه ادبی ما داشت.


او هیچوقت "دکتر" نشد اما دکترهای زیادی را پرورش داد. هم کار اجرایی مثل ریاست دانشگاه کرد، هم کار معلمی و استادی را بطور مداوم پیش برد. در سخنرانی‌هایی که در برخی سفرهای خود به مشهد و دانشگاه فردوسی ارائه می‌داد، تصویر دقیق‌تری از ادبیات معاصر افغانستان به دانشجویان می‌نمایاند.
برای من همیشه همصحبتی با ایشان خوشایند بود، چرا که او در متن بسیاری از جریانات چهل ساله اخیر ادبیات فارسی نفس کشیده بود و نکات جزئی و دقیقی از آنها ارائه می‌کرد که از زبان او شنیدنی و راهگشا بود. اینکه ۴۰ سال در میان جنگ و تهدید و گرفتاری در کانون جریانات ادبی کشور بمانی و خسته نشوی، کار اندکی نیست، هرکسی از پس آن برنمی‌آید.
اما حالا او درگذشته است، مثل بسیاری دیگر از هم‌نسلان خود در این سه سال:


رهنورد زریاب
اسدالله حبیب
فضل‌الله زرکوب
واصف باختری
محمدآصف فکرت
رضا براهنی
یدالله رویایی
محمدعلی اسلامی ندوشن


و دریغا وقتی که مصیبت می‌آید، همه‌جانبه و ویرانگر می‌آید. در طول این دوره مصیبت‌زا، ما گنگ می‌مانیم و تنها، برای مدتی ذهن ما و بخش مهمی از ادبیات ما تهی می‌ماند، تا باز کسانی بیایند و آن خالیگاه را پر کنند‌.
برای خانواده محترم ایشان و خانواده بزرگ ادبیات فارسی دری صبر آرزو دارم.

 

نصرالدین سلجوقی

 

از شمار دو چشم بک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش


امروز اطلاع یافتم که پروفیسور ناصر رهیاب سرمحقق آکادمی علوم و ریس دانشگاه غالب در هرات به همیشگی پیوست، من بدینوسیله مراتب تسلیت خودرا به جامعه فرهنگی وانجمن ادبی هرات و همچنان خانواده شان تقدیم داشته ، صبر جمیل را برای بازماندگان و اجر جزیل را برای آن مرحوم از خداوند متعال استدعا می دارم.
استاد رهیاب را در سال روان طور تصادفی دو مرتبه ملاقات نمودم . روزی از آیرلند به طرف هرات میرفتم که در میدان هوایی کابل همدیگر را ملاقات نمودیم و هردو به طیاره آریانا تا هرات همسفر و هم صحبت بودیم. روز دیگر در محفل یاد بود استاد عبدالکریم تمنا ایشان را دیدم وبه من گفتند که از اولین روزی که وارد افغانستان شدی امروز رنگ و رخ تو تغییر کرده بهتر و صحتمند تر دیده می شوی به پاسخ گفتم بلی بهترین روز های من زمانی است که در وطن زیست می نمایم ، اقوام و دوستان زیادی را چون شما ملاقات می نمایم و همچنان خواب خوبی دارم.
در ختم محفل با هم همراه استاد گل احمد نظری آریانا یک تصویر یادگاری برداشتیم. روح وروان شان گرامی باد

 

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen

 

افسر رهبین

 

رهیاب، به پایان راه رسید!
خبر پدرود استاد رهیاب را در رخنامه ی دوستی خواندم، برایم خیلی تلخِ تلخ بود.
از همین جا برای خانواده و بستگان و دوستان ایشان تسلیت عرض می دارم.
استاد رهیاب را از آن سال های پار و پرار آشنا بودم و این دوسال پسین که برای رونمایی کتاب هایم(غزل درکارگاه بینش سنایی، صنم گریزپا، درخت پیر) سفرهایی به هرات داشتم، استاد رهیاب چون دیگردوستان عزیز هراتی درکنارم بود.
استاد رهیاب، نویسنده ای خوش قلم و کم بدیل بود، نثر شیوا و آهنگین داشت، که می توان آن را از بهترین های نثر معاصر پارسی شمرد.
روانِ این دوست، این بزرگ آموزگار ، مینوی باد!

 

Ist möglicherweise ein Bild von eine oder mehrere Personen, Personen, die lernen und Text

 

 

انجمن ادبی هرات

 

با دریغ و درد و اندوهی غیرقابل باور،
پروفیسور محمد ناصر ره‌یاب از میان ما پرکشید!
محمد ناصر استاد استادان هرات، پژوهش‌گر بی‌بدیل و نویسنده‌ی توانا دارفانی را وداع گفت.
استادی که تا بود انجمن ادبی زنده به او بود، فاکولته‌ی ادبیات زنده به او بود و شور و اشتیاق استادان ادبیات، پژوهشگران ادبی و انجمنی‌یان هرات با بود او بود.
پروفیسور محمد ناصر رهیاب پژوهش‌های بسیار زیادی در کارنامه‌ی خود دارند، سپیده‌‌دم داستان‌نویسی در افغانستان، سبک‌و‌سبک‌شناسی، گره‌ به باد مزن؛ شعر هنر زبانی زیبا، نقد ادبی و صدها مقاله‌ی پژوهشی دیگر بخشی از کارنامه‌ی ادبی حضرت استاد است.
پروفیسور ره‌یاب به عنوان سرمحقق در اکادمی علوم و مدیر مسوول مجله‌ی پژوهشی و وزین خراسان بود. ایشان از سال ۱۳۶۸ به مدت سی‌سال سمت استاد در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه هرات را داشتند و بیش‌ از پنج سال در معاونیت علمی دانشگاه هرات راست‌کارانه و پرتوان کارکردند. ایشان پس از تقاعد قریب به پنج سال رییس دانشگاه غالب بودند و از سال ۱۳۷۶ تا کنون عضو برجسته‌ی هیأت رییسه‌ی انجمن ادبی هرات بودند.
پروفیسور محمدناصر رهیاب از سال ۱۳۶۸ که به عنوان استاد از اکادمی علوم کابل به دانشگاه هرات آمد، تا کنون به رغم تحمل سختی‌ها و دشواری‌های فراوان هرگز و هرگز هرات و هراتیان را ترک نکرد. ایشان همیشه قوت قلبی برای همه‌ی استادان، دانشجویان، انجمنی‌یان، اهل ادب و فرهنگ هرات بودند.
دریغا که آزاده‌مردی این‌چنین، بزرگ‌مردی بی‌بدیل و پژوهش‌گری کم‌نظیر یک باره‌گی از میان ما رخت بست. درگذشت این استاد فرزانه‌ی هرات، ضایعه‌ی بزرگی‌ست به جامعه‌ی دانشگاهی و ادبی- فرهنگی کشور.
بدین‌وسیله رییس و هیأت ره‌بری انجمن ادبی هرات، به خانواده‌ی بزرگ و معزز ره‌یاب، از فامیل محترم، دانشگاهی‌یان، انجمنی‌یان و تمامی اهل فرهنگ و ادب هرات، افغانستان و حوزه‌ی تمدنی زبان فارسی ابراز هم‌دردی و غم‌شریکی می‌نماید.
روح حضرت استاد شاد و جایگاه‌شان بهشت برین باد! انالله و انا الیه راجعون

 

 

روح الامین امینی

 

«چه سود اما ، دریغ و درد
در این تاریکنای کور بی‌روزن
در این شب‌های شوم‌اختر که قحطستان جاوید است
همه دارایی ما، دولت ما، نور ما، چشم و چراغ ما
برفت از دست»
یکی از ستون‌های فرهنگ و ادبیات هرات امروز فروریخت. استاد محمدناصر رهیاب مردی دانا، حکیم و عیار بود که در این روزگار عسرت پر کردن جای خالی‌اش بسیار دشوار است.
استاد رهیاب در چند دهه گذشته بر علاوه تألیفات و پژوهش‌های ادبی در تربیت چند نسل از استادان ادبیات دانشگاه هرات نقش مستقیم داشت و همین طور بر نسلی از شاعران و نویسندگان هرات و افغانستان تاثیر گذاشت. نام استاد رهیاب در فهرست هیات رهبری انجمن ادبی هرات همواره نقطه اتکایی برای این انجمن تاریخی بود و حضور همواره‌شان در هرات دلگرمی اهل فرهنگ و ادبیات.
هرات نام استاد را در کنار بزرگان تاریخ خود هیچ‌گاه از یاد نخواهد برد.
انجمن ادبی فدایی هروی خود را در این اندوه بزرگ شریک می‌داند.

 

 

نصیر مهرین

 

دردا که مرگ...
تجربه‌یی‌ست غم‌انگیز
غم‌انگیز
به سال‌ها و به سال‌ها و به سال‌ها…(احمد شاملو)
ناصر رهیاب فراورده های با ارزش بر جای نهاد و رفت. او عمر گرانبها را صرف پژوهش های ادبی و تدریس به شاگردان نمود. در حوزه ی کار جمعی، در انجمن های فرهنگی حضور مثمر داشت. انجمن ادبی هرات که میراث بردار چهره ها و کارکرد های درخشان پیشینیان نیز است، نقش و حضور وی را غنیمت بزرگ میدانست.
وفات اش ضایعه است. آنهم در اوضاع مصیبت باری که با حاکمیت گروهی انسان ستیز و دشمن فرهنگ روشنگر و میراث های غنی فرهنگی، روان نویسنده ی حساس و زحمت دیده را بیشتر می آزارد. او در سال ۱۳۵۳ با شروع صنف دوم در دانشگاه، رشته ی ادبیات فارسی را انتخاب کرد و من رشته ی تاریخ را. مطالعه ناگسست و همیشه گی، از همان زمان ویژه گی های گذشت شب و روز او بود.
وفات این شخصیت گرامی را به اعضای خانواده اش و به جامعه ی فرهنگی تسلیت می گویم.

 

 

جعفر رنجبر

 

استاد ناصر رهیاب عزیز هم رهسپار جاویدانگان فرهنگ و ادب شد . روحش شاد و یادش همیشه گرامی باد !
با کمال اندوه و تاثر عمیق دیروز خبر شدیم که گلی از گلستان شعر و سخن ، تحقیق و ادب از دیار جامی و جمع ما سفر کرد و دوستان و عزیزانش را در سوگ نشاند .
درگذشت این استاد دانشور و سخن شناس ، ادیب و محقق توانا و انسان متعهد و وفادار به ملت و مهین را به همه بازماندگان و ارادتمندان ، دوستان و شاگردانش بخصوص برای هراتی های عزیز مان تسلیت می گویم . روحش شاد و سرای آخرتش آباد باد .
چی دشوار است در چنین روز های تلخ و هجرت درختان گش شاخ فرهنگ و ادب یکی پی دگری فرو می غلتد و باغ اندیشه و سخن به صحرای خشک و دلگیر مبدل می‌شود .
پروفیسور رهیاب عزیز از نسل عشق و ادب و از راست قامتان دانش و تحقیق بود که در دشوار ترین شرایط ملت و میهن را ترک نکرد به تحقیق و تدریس در دانشگاه کابل و اکادیمی علوم و دانشگاه هرات ادامه داد ، بعلاوه انکه هزاران شاگرد و محصل را تقدیم جامعه نمود ، ده ها اثر ارزشمند تحقیقی و ادبی تهیه و تالیف نمود و صد ها مقاله سودمند نگاشت و در سیمنار های معتبر از نام و نشان کشور و وارث انصاری جامی شرکت نمود و افتخار آفرید .
سال ۲۰۰۹ در همایش نوبتی استادان زبان فارسی که قرار بود از طرف ( انجمن مطالعات کشور های فارسی زبان ) امریکاه در کابل برگذار شود . بخاطر مشکلات امنیتی و نزدیک بودن به افغانستان و ایران در شهر لاهور پاکستان برگذار شد . به لطف دوستان مسول ، بنده هم دعوت شدم ضمنا از من خواهش نمودند که از افغانستان چند چهره ورزیده و استاد را معرفی و هماهنگی نمایم . بنده هم استاد ناصر رهیاب و استاد زریاب و ... را معرفی نمودم . یکی دو استاد دگر بعلت درس ها و مشغولیت نتوانستند حضور بیابند . باوجود که بنده هم فرصت کافی برای اشتراک نداشتم ولی بخاطر لطف دوستان و علاقمند بودن دیدار از مزار استاد خلیلی در پشاور و برنامه انتقال بعدی آماده سفر شدم . مدت یک هفته برنامه سیمنار استادان زبان فارسی در دانشگاه کهنسال لاهور ادامه داشت ، که در زمان انگلیس ها ساخته شده بود . محل اقامت ما سه نفر در خوابگاه زیبای استادان همین دانشگاه بود که واقعا محل شیک و آراسته و سرسبز و بزرگ بود .
بعد ختم سیمنار منو استاد رهیاب و استاد زریاب عزیز در صحن باغ پهناور قدم میزدیم و از پیشرفت های این کشور در زمان استعمار پیر و ... سخن می گفتیم .
بلی چند روز که با دو استاد عزیز و فرهیخته یکجا بودم هر کدام دریای از دانش و سخن ، معرفت و لطافت بودند .
تقریبا بیشتر از پنجاه مهمان و استاد از کشور های مختلف جهان حضور داشتند هر کدام داد سخن دادند و از ریشه ها و گدشته های مشترک زبان فارسی دری در بستر جغرافیای بزرگ سخن گفتند . سخنرانی استاد زریاب پیرامون داستان های مثنوی در امریکای لاتین بود که نویسنده معروف آن با الهام از یک داستان مثنوی داستان بلندش را نوشت و صاحب چند جایزه معتبر ادبی جهانی شد ... سخنرانی استاد رهیاب عزیر پیرامون حوزه ادبی هرات در زمان تیموری ها بود که صحبت این دو عزیز مورد توجه و تشویق دانشمندان قرار گرفت ، مقاله منی هیچمدان پیرامون استاد خلیلی و علامه اقبال بود .
روزی برنامه بازدید از مزار علامه اقبال لاهوری ، کاخ های وارثان تیموری و نقاط دیدنی لاهور بود و با عزیزان قدم زدیم و عکس گرفتیم و با دانشمندان بزرگ کشور ها آشنایی و معرفت حاصل نمودیم که هر کدام عشق و ارادت خاص به کشور باستانی ما داشتند. از خاطرات جالب انکه : با یکی از استادان کهنسال آمریکایی آشنا شدم که به زبان شیوای فارسی صحبت میکرد با من از خاطرات سفر ظاهر شاه در زمان جان اف کندی در امریکاه صحبت کرد که ، استاد خلیلی هم در این سفر همراه پادشاه بود . این استاد گفت : من آنزمان جوان بودم و کارمند وزارت خارجه و ترجمان مهمانان مقرر شدم . چند بار با پادشاه افغانستان و استاد خلیلی به انگلیسی و فارسی صحبت کردم که برای پادشاه و استاد خلیلی صحبت کردن من به گویش دری جالب بود و تشویق کردند باری در صحبت پادشاه شما و کندی و استاد خلیلی حضور داشتم ، قبلا هیحت مهمانان به کندی معرفی شده بود . کندی به ظاهر شاه گفت : شنیدم که استاد خلیلی شاعر توانا است ! می‌شود که یگان شعر از استاد خلیلی بشنوم و مترجم ما ترجمه نمایند ؛ اتفاقا استاد خلیلی یکی دو رباعی زیبای شان را خواندند و من ترجمه کردم و کندی خیلی تشویق کرد ...
بعضا که در صحن دانشگاه قدم میزدیم و یا دانشجویان دانشگاه پسر و دختر حضور می‌داشت ، سخن بر سر سیه چشمان کشمیری می رفت ، استاد زریاب عزیز بسی ظرایف و لطائف می‌گفت و لحظات مان را شاد سپری می کردیم .
روح هر دو استاد عزیز و نام آشنا جاویدانه شاد باد نبود هر دو انسان وارسته و خاکسار و عاشق وطن و فرهنگ و ادب ضایعه بزرگ و جبران ناپزیر است .
امید است که تک درخت های باقی مانده را در داخل و خارج بقدر شان رسیم که فردا داغ حسرت و نبود شان موریانه وار نابود مان نکند .
رنجبر : مؤسس کتابخانه استاد خلیل الله خلیلی.

 

Ist möglicherweise ein Bild von 3 Personen, Denkmal und Text

 

 

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۴۹    سال نــــــــــــــــــوزدهم         دلو     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی       اول فـــــــــــبوری  ۲۰۲۴