نازنین زیباترین بانوی شهر
از همه گلهای گلشن تازهتر
قامتش چون سرو بالا و بلند
گیسوانش حلقه حلقه تا کمر
گونههایش رشک گلهای چمن
چشمهایش میزند بر دل شرر
از ازل در باغ حسنش کاشته اند
نخلها و میوههای پر ثمر
خرمن قند است در هر بوسهاش
میتراود از لبش شهد و شکر
بوی مشکش چون نسیم نوبهار
میوزد بر جان من وقت سحر
نازنین چون شمع در رخسار شب
نازنین روشنتر از ماه و قمر
نازنین آراسته با صد هنر
نازنین یعنی به خوبان تاج سر
جلوهی حسنش چو فانوس تابناک
حسن مهرویان ز حسنش بارور
نقش او بر لوح دل آراسته
عکس او بر قاب دل پیراسته
نیست در شهر بهتر از وی بانویی
بانویی مقبولتر از شهبانویی
نازنین شهبانوی کابلزمین
نازنین خوشبوتر از آهوی چین
عشق او در من رها گردیده است
عشق اغیار از دلم برچیده است
وحدتالله درخانی
|