مارتین لوتر ( Martin Luther ) منسوب به آلمان ، زاده سال ۱۴۸۳ میلادی که درگذشت اش به سال ۱۵۴۶ اتفاق افتاد یعنی ۶۲ سال عمر کرد. این راهبِ تجدد خواه و مترجم کتاب مقدس انجیل به زبان آلمانی بوده و پیوست به این ، اصلاح طلب جسوری نیز به ثبت رسیده است. او یکی از تاثیر گذار ترین شخصیت ها در تاریخ آیین مسیحیت و از پیشوایان نهضت اصلاحات پروتستان به شمار می رود. مارتین لوتر در حقیقت امر یکی از پیروان فیلسوف بزرگ، ادیب، انسان گرا، محققِ الهیات کاتولیک و از علمای مشهور رنسانس در قرن پانزدهم میلادی ( اراسموس ) بود. این بزرگ‌ترین پیشوای مسلک انسان گرا در عهد رنسانس از محبوبیت خاصی برخوردار بوده و مارتین لوتر نیز همه ی دانش و اندوخته هایی را که فرا گرفته است مدیون این بزرگ مرد است هر چند که در نهایت با وی نیز مشکل پیدا نمود.

در آن زمان پیشوایان آیین مسیحیت ( کاتولیک ) از اقتدار و قدرت گسترده یی برخوردار بودند و همیشه در جامعه حرف اول را می زدند بنابران هر چه را آن ها به نام خدا و فرستاده اش ( عیسای مسیح ) ارایه می دادند به مثابه ی یک فرمان تلقی می شد و هیچ کسی نبود در برابر آن حتا حرفی به زبان آورد ولی مارتین لوتر این کشیش مذهبی ی کلیسای شهری که در آن زندگی می کرد و خود آدمی مذهبی و کشیش هم بوده است ولی انسان گرای بی بدیلی هم بود چنانچه برای اولین بار متوجه شد که برخی از پیشوایان مذهبی زمانش و دیگر راهبان منسوب به کلیسا ها از موقف و اعتبار شان، آن هم به نام دین و مذهب استفاده های سو نموده مردم را فریب می‌دهند، مردمی که به ایشان احترام می گذاشتند و دار و ندار شان را در خدمت دین و مذهب قرار می دادند. این چشمدید های مارتین لوتر و دغل بازی های پر از نیرنگ و فریب آن ها بر ذهن و ضمیر وی چنان اثر گذاشت که خود مجبور شد تا اعتراض نامه یی که 95 ماده بود و از آن جایی که آدم تحصیل کرده و نویسنده ی توانایی هم بوده است به زیبایی نوشت و بدین وسیله از شخص پاپ اعظم تا همه راهبانی که دست شان به فساد، ظلم، ستم آلوده بود و آنانی که در فروش اسنادِ رسیدن به بهشت و بخشش از گناهان در برابرِ پول هایی که به نام کلیسا ها جمع آوری می نمودند ولی همه را به جیب ها می زدند؛ آن نامه را به درِ کلیسا آویخت و در روز روشن در معرض دید همگان قرار داد. چون شاگردان و پیروان اش او را خیلی دوست داشتند از آن ها یاری جست مردم را تشویق نمایند تا پس از خواندن این اعتراض نامه ی بلند بالا و انتقادی، دست به اعتراض بزنند و خواهان عدالت و داد خواهی شوند. در ضمن از ایشان خواست که اگر مقامات واتیکان هر تصمیمی را برای برکناری یا حتا کشتن اش اتخاذ می نمایند باید واکنشی نشان ندهند تا مبادا این حقایق به توطیه و یا زد و بند های مغرضانه تبدیل شود.
زمانی مردم از این وقایع زشت و نابخردانه آن هم به وسیله ی یک کشیش تحصیل کرده ی یک کلیسا آگاه شدند مانند انفجار بمبی که ساحه ی تخریب اش خیلی زیاد می باشد؛ چنان واکنشی را در قبال داشت که دیگر جمع و جور کردنش حتا از دست پاپ هم ساخته نبود. این امر باعث شد تا در برابر هر ماده ی این اعتراض نامه، همه ی کسانی که متهم شناخته می شدند بازرسی به عمل آید.

این اجرا در برابر چشمان مارتین لوتر آغاز شد و این مرد فرهیخته و نا ترس با این جانبداری اش از آدمین هنوز پیشقدم تر شد و مردم عام را در افشای هر آن چه بر آن ها تحمیل شده بود و حقیقت داشت روشنگرایانه عمل کرد و ایشان را بیدار ساخت. همین داد خواهی و عواملی چون ضد و نقیص بودن و بی عدالتی ها باعث شد تا از یک سو مذهب دیگری در عیسویت به نام پروتستان که خواهان تجدید نظر در این عرصه بودند گردید به این معنا که باید پس از هر چند سالی بنابر نیاز تغییراتی در دستورات مذهبی به وجود آید و چون مذهبی های افراطی از قبول آن اِبا ورزیدند بنابران مذهب پروتستان ایجاد و راه شان را از کاتولیک ها جدا ساختند. از جانب دیگر این اعتراضات دامنه دار و بی سابقه در ذهنیت مردمِ اروپا چنان اثر گذاشت که زمینه را برای ایجاد رنسانس یا دوره تجدیدِ تربیت به عبارت دیگر نو زایی در غرب را فراهم ساخت.
تاریخ جهان و بشریت هرگز این خدمات و صداقتِ این کشیش متجدد ، مترجم انجیل ، یک اصلاح طلب مذهبی، یکی از تاثیر گذار ترین شخصیت در آیین مسیحیت و از پیشوایان اصلاحات پروتستانی را که در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی اتفاق افتاده است فراموش نخواهد کرد.

برای این که مقال به درازا نکشد بخش دوم این پرداخته را از ابرمرد مبارز و عدالت خواهی ( با در نظر داشتِ از باور های مذهبی اش ) اما با پرهیز از خشونتِ مبارزات مدنی اش در قرن بیستم یعنی پنجصد سال پس از هم نامش ( مارتین لوتر کنگ جونیور می باشد ) در شماره آینده گزارش خواهم داد.