۱
طالبان نه تنها تندیس های بامیان را منفجر کردند، بلکه در موزیم کابل،
تندیس های کوچک را نیز شکستند.(1)
غم نان، تشویش بی سواد بزرگ شدن فرزند، غم بی دوایی همسر، بیرون کردن
انسانها از خانه وکاشانه ی غریبانه یی که نیاکان هم در آن زیسته اند، و...
اندوه های شب و روز ملیون ها انسان هموطن ما است. اندوهی که اندک، اندک
خوشی های میسر و نسبی پیشینه ها را چون محافل موسیقی و خندیدن ها، گویی در
خواب می بیند. زیرا در گلوی همه، پنجه های تبعیض، جهل و تعصب در اسارت گاهی
که افغانستان نام دارد، نشسته است.
در چنین هوا وفضای غم آلود، سخن گفتن و ابراز تشویش نمودن از میراث های
فرهنگی، دور از این واکنش نتواند باشد که "من در چه خیال، یار در چه خیال"
با درک بی اعتنایی و ظلم ناشی از آن در حق اکثریت عظیم مردم ما و با تشخیص
محرومیت های انسان آزارانه اش، هنگامی که در پیوند با پیشینه ی فرهنگی و
میراث های فرهنگی یک کشور صحبت می شود، چگونه گی تماس با آن بی پیوند با غم
نان و دوا و... نیست. هنگامی که در یک کشور، گروهی بیگانه خوی، دستور و
جیره گیرنده ی بیگانه با ناز و وحشت حکم میراند، بر ملیون ها انسان به
عنوان دشمنی نگاه دارد که آنجا را ترک بگویند؛ این گونه موجودات به پیشینه
ها و به تاریخ و فرهنگ باشنده گان پیشینه نیز سر دشمنی وبیگانه گی دارند.
اگر با تفنگ و مرمی، انتحار وانفجار انسان کنونی را می کشند و ایجاد ترس
فراردهنده میکنند، میراث های فرهنگی پیشینه را با کارد تعصب و منظور سلب
هویت تاریخی- فرهنگی قطع میکنند. چنین است که در پهلوی اندوه نان و غم های
بی شماری که دامنگیر مردم ما شده است، نمیتوان این اندوه را نادیده گرفت.
سخن از میراث های فرهنگی و فرهنگ چندین هزار ساله، گاهگاهی با واکنش تند و
یا واکنش های ناباورانه مواجه می شود. به ویژه وقتی که گفتار، کردار و
رفتار دور از فرهنگ وسلوک انسانی تبارز وحشت آمیز می یابد. تعدادی از
هموطنان ما با دل آزرده گی ابراز نارضایتی میکنند که اگر فرهنگ چندین هزار
ساله داشتیم، همین محصول آن است. همچنان در مواردی که لاف و گزاف پیرامون
پیشینه ها با منظور ایجاد غرور کاذب و تنگنظرانه، شنیده و یا خوانده شده،
واکنش انگیز می شود. این را نیز به یاد بیاوریم که دعوای تصاحب سر زمین
آبایی و اجدادی، با منظور میراث خواری، اندک نیست که کارش به دروغ زایی
میکشد.
با درنظرداشت همه، از هزاران سال پیش، در سرزمینی که بیش از یک سده نام
افغانستان را گرفت، انسان ها زنده گی داشتند. این انسانها مراحل رشد را
سپری نموده و از خود میراث هایی را برجای نهاده اند. آنها در تماس، داد و
ستد مادی و فرهنگی با همسایه گان بودند. شیوه ی زنده گی، گونه ی سرپناه ها،
تهیه ی غذا، لباس و باور داشت های داشتند که همواره با در هم آمیزی ها،
گسست ها و یا تداوم همراه بوده است.
آنچه ازآنها حکایت دارد و بر بنیاد آنها به شناخت طرز زنده گی وسطح فرهنگی
شان می رسیم و به داوری می پردازیم، بازمانده هایی است، کشف شده و یا هنوز
نهفته در زیر خاک.
چندین دهه پیش با کمک دانشمندان خارجی، گام های جدی تر وعلمی برداشته شد که
این میراث ها شناسایی و در جای های امنی نگهداری شوند. به سیر آن طی برگ
های بعدی می پردازیم. اما مانند سایر مواردی که در پهلوی جلب شدن توجه به
ارزش های فرهنگی- تاریخی، ضد ارزشها نیز حضور داشته اند، ضد ارزش طالبانی،
هنگامی که دست اش رسید، یکی از شگفتی های بشریت را انفجار داد. آن شگفتی
محصول دستان آنانی بود که در همین سرزمین زنده گی داشتند.
اینک که طالبان بار دیگر و با دادن ناز و دالر در کرسی قدرت جفا آمیز
نشانده شدند، به دامنه ی نگرانی ها و اندوه ها برای میراث های فرهنگی باقی
مانده افزوده می شود. گزارش های متعددی حکایت از دزدی و غارت میراث های
فرهنگی دارند.
ادامه دارد.
(1)منبع عکس:
https://www.nationalgeographic.com/history/article/taliban-destroyed-afghanistan
13 اگست 2021
در این گزارش:
BYANDREW LAWLER
The Taliban destroyed Afghanistan's ancient treasures. Will history
repeat itself?
|