عبدالاحمد جاوید فرزند میرزا عبدالصمد خان در اول ماه جنوری (1927م) در
محلهیی بنام پایان چوک کابل در کوچۀ طبیب مشهور به الحاج عزتالله خان پا
به عرصۀ وجود گذاشت. دوستان وی میگفتند که از اهل رکاخانه میباشد، جاوید
تا دم مرگ عشق کابل را به دل داشت و یکی از کابلدوستان مشهور وطن بشمار
میرود. عبدالاحمد جاوید در سنین خوردسالی الفبای مسایل دینی را در خانه
آموخت و مکتب ابتدائی را در مکتب نمبر دو به اتمام رسانید، یکتعداد دوستان
استاد جاوید میگفتند که وی در آوان خورد سالی اعتنای زیادی به فراگیری
دروس نشان نمیداد و میلان زیادی به بازی با همسالان داشت. یکی از اقارب
کهنسال جاوید وقتی دید که وی مصروف به بازیهای وطنی است، گفته بود: «بازی
کردن عبدالاحمد ضرری به درسهایش ندارد، برای شرط ببینید که در امتحان فردا
نمرهاول نیز خواهد شد». روز بعد که روز امتحان بود سر معلم عبدالاحمد را
اول نمرۀ عمومی مکتب اعلان کرد.
عبدالاحمد جاوید تعلیمات عالی را در لیسۀ حبیبیه به پایان رسانید و در سال
(1943م) در فاکولتۀ ادبیات دانشگاه کابل شامل گردید. دیری نگذشته بود (آغاز
سال دوم) که طی یک سکالرشیپ تحصیلی در رشتۀ حقوق و علوم سیاسی که از ایران
به وی مساعدت شده بود عازم آن کشور گردید، استعداد عالی و بینظیر جاوید در
ادبیات باعث شد تا در کنار رشتۀ حقوق و سیاست، در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی
هم به تحصیل ادامه دهد (دبل میجر)، و با استعداد خداداد که داشت دپلومهای
زبان و ادبیات فارسی و حقوق را بالترتیب در سالهای (1949 و1951م) حاصل
کند. عبدالاحمد جاوید با فراغت از تحصیلات دورۀ لیسانس، خواست تحصیلات عالی
خود را نیز دوام دهد، او در پروگرام داکتری ثبت نام کرد و به فراگیری دروس
و تحقیقات مربوط اشتغال ورزید. در این وقت بود که استاد سعید نفیسی یکی از
نخبهگان فرهنگی ایرانزمین از جاوید تقاضا نمود با وی به کابل برود، جاوید
هم به تقاضای استاد لبیک گفت و به کابل باز گشت. اقامت دوبارۀ جاوید در
کابل باعث شد تا وی تجاربی از تدریس در فاکولتۀ ادبیات ویا لیسۀ حبیبیه
بدست آورد. روشن است که تدریس مؤفقانۀ او همه همکاران و شاگردان را به
داشتن دست قوی وی در ادبیات زبان فارسی معترف ساخته بود. استاد جاوید بعد
از دو سال تدریس در کابل به غرض تکمیل درجۀ داکتری در رشتۀ ادبیات دوباره
عازم ایران گردید و در دانشگاه تهران تحصیلات مربوط به داکتری خویش را
مؤفقانه به پایان رسانید. بقول دوکتور سید علی رضاء نقوی داکتر جاوید در
دوران تحصیلی خود ورد زبان استادان و محصلان ایرانی بود و مانند ستاره یی
میدرخشید. نگارنده در سال (1993م) زمانیکه در دانشگاه اسلامی و بینالمللی
اسلام آباد تدریس میکردم با داکتر نقوی که از معاصرین جاوید بود آشنا شده
بودم. از استادان داکتر جاوید میتوان اسمای گرامی دکتور شایگان، دکتور
امامی، دکتور عمید، دکتور همایون فر و دکتور علی اصغر حکمت را نام برد. جای
تذکر است که استاد علی اصغر حکمت از دوستان بسیار نزدیک استاد عبدالرؤف
فکری سلجوقی بود. در اثر همین روابط علمی استاد فکری سلجوقی
اجازه داد تا مرحومه فروغ حکمت پنج جلد از تألیفات «امیر حسینی سادات غوری»
را تحقیق نماید؛ و تیزس شهادت خود را در بارۀ حسینی سادات بنویسد. از
آنجائیکه حسینی سادات از عارفان بزرگ وطن عزیز افغانستان میباشد، من
امیدوارم که این اثر نفیس هرچه زودتر به زیور چاپ آراسته گردد. استادان
دیگری که جاوید از محضر شان فیض یاب گردیده عبارت اند از: استاد فروزانفر،
عباس اقبال، سعید نفیسی، مهدوی، جلال همایون، دوکتور محمد معین، دوکتور
حسین خطیبی و غیره. داکتر جاوید با برگشت دوباره به کابل به وظایف گوناگونی
توظیف گردید و در دانشگاه کابل خوش درخشید. اولین وظیفۀ وی به حیث اسستانت
در فاکولته های ادبیات و علوم سیاسی دانشگاه کابل در سال (1951م) بود.
لیاقت و دانایی این استاد مسلم بزودی ورد زبانها گشت، نوشته ها و تحقیقات
وی در نشریه های معتبر کابل به چاپ میرسیدند و بر شهرت علمی و مقام ادبی وی
می افزودند. بیاد دارم که تقریباً هر دفتر ویا موسسۀ بزرگ شهر کابل سعی
داشت جاوید را به حیث همکار خود بگیرد.
استاد در سال (1952م) به شعبۀ نشرات رادیو کابل مقرر شد و برای مدتی عضویت
نشرات رادیو و همچنان عضویت ریاست نصاب تعلیمی وزارت معارف را عهده دار
گردید. او کتابهای فارسی مکاتب را تألیف کرد و با نویسنده گان دیگر همکاری
نمود، در سال (1962م) با حفظ حقوق استادی مدیر عمومی نشرات ریاست دانشگاه
کابل مقرر شد و در سال (1964م) عالی ترین لقب علمی دانشگاه کابل «پوهاند»
را از جانب شورای عالی این دانشگاه و منظوری مقامات صالحۀ وقت بدست آورد.
پوهاند جاوید در حین تدریس به دانشگاه که مصادف با اوج جوانی وی بود،
مقالات، رسالات و ترجمه های بسیاری بچاپ رسانید. یکتعداد از این مقالات در
رادیو هم خوانده میشدند.
استاد جاوید از سال (1966- 1971م) به حیث گیست پروفیسور در دانشگاه تاشکند
اوزبیکستان تدریس نموده در حلقه های علمی این کشور سهم بارز گرفته است. در
همین ایام بود که با استفاده از فرصت به زبان روسی آشنایی پیدا کرد و
بسیاری از متون قدیمه را که به رسم الخط عربی در موزیم ها و کتابخانه های
اوزبیکستان وجود داشت برای اوزبیکان ترجمه و معرفی نمود. جاوید برعلاوۀ
زبان روسی، عربی و انگلیسی را خوب میدانست و به زبان انگلیسی تألیفات هم
دارد.
پوهاند جاوید برای مدتی منحیث معاون علمی دانشگاه کابل مقرر گردید و در سال
(1972م) از طرف شورای عالی پوهنتون کابل به ریاست پوهنتون انتخاب گردید. در
سال (1978م) بود که عازم حج به کعبۀ الله شد و با عبادت به درگاه او تعالی
و دعا به روح پاک سید المرسلین لقب حاجی را نیز کمایی کرد.
استاد جاوید در سال (1986م) لقب «اکادمیسین» را از طرف اکادمی علوم
افغانستان بدست آورد و در طول دورۀ خدمتش به اخذ چندین مدال و تقدیرنامه
نائل گردید و وزرات اطلاعات و کلتور طی مراسمی عنوان «کارمند شایستۀ سال»
را به وی تفویض کرد. او در هر مؤسسه و دفتری که کار میکرد به تقویت کارهای
فرهنگی میپرداخت و ابتکار تازه یی را به میان می آورد، در زمان ریاست
پوهنتون استاد جاوید به من وظیفه داد تا پورتریت های رؤسای پوهنتون را از
زمان تأسیس الی دورۀ خودش نقاشی کنم و وقتی من این کار را به انجام بردم
کوشش کرد تا تاریخچۀ پوهنتون کابل نیز بصورت درست و تاریخوار تحریر یابد و
بعداً به چاپ برسد. جاوید زمانیکه در رادیو کابل مشغول خدمت بود، فعالیتهای
زیادی انجام داد، او به آوازخوانان طبقۀ نسوان از جمله خانم خدیجه پروین و
دیگران سهم هنرنمایی بیشتر داد و بسی از هنرمندان دیگر را کمک کرد تا اشعار
پشتو و دری را بصورت صحیح در رادیو بخوانند.
استاد جاوید در سال (1986م) عضویت «لویه جرگه» را در افغانستان بدست آورد.
سوانح وی نشان میدهد که او از سال (1989 تا 1999م) تقریباً در هشتاد
کنفرانس علمی و سیاسی دعوت شده و در همۀ این کنفرانسها دربارۀ سیاست،
ادبیات و تاریخ خطابه های پرباری ایراد کرده است.
در کنفرانسی که با اشتراک یکعده فرهنگیان و سیاستمداران به خاطر آزادی
افغانستان در قبرس دائر شده بود بعد از سالها استاد را از نزدیک دیدم و
فرصتی پیش آمد تا در عالم غربت درد دل هایی داشته باشیم. در آن محفل نه
تنها استاد جاوید را رئیس یکی از جلسات انتخاب کردند بلکه مزیداً دو شب را
به اشتراک دوکتور سرور مولایی، سید عسکر موسوی و آقای داور شب شعر انتخاب
کردیم که ریاست آنرا هم استاد به عهده داشت. استاد جاوید در انجمن
نویسندهگان، شورای وزیران برای تحصیلات عالی، انجمن دوستی میان سازمان ملل
متحد و افغانستان و انجمن دوستی افغانستان و فلسطین عضویت داشته همۀ این
وظایف را مؤفقانه انجام داد.
عکسالعمل مردم به مقابل استاد جاوید بعد از برگشت وی از ایران:
شادروان عبدالاحمد جاوید اولین کسی بود که با دوکتورای زبان و ادبیات فارسی
از ایران به افغانستان برگشت، بناً آوازۀ لیاقت، دانش علمی، ادبی و سیاسی
وی بزودی ورد زبانها شد. وی در همان روزهای اولی که کرسی استادی در زبان
آهنگین و زیبای فارسی را در میان اساتید دانشگاه و ادبای کابلستان احراز
کرد، به حیث یک سمبول فارسی دان و ادیب نستوه شناخته شد؛ طوریکه با گذشت هر
روز دوستان و شاگردان افتخاری نوی پیدا میکرد و حلقۀ دوستانش وسعت می یافت.
او در اکثر حلقات ادبی حصه گرفت و با بزرگان ادب افغانستان چون علامه
صلاحالدین خان سلجوقی، قاری عبدالله ملکالشعراء، ملکالشعراء استاد
بیتاب، استاد شایق افندی، استاد خلیلالله خلیلی، استاد عبدالرؤف فکری
سلجوقی وغیره آشنایی پیدا کرد. باری که با استاد جاوید در بارۀ دانش و
تحقیقات استاد فکری سلجوقی صحبت داشتیم ایشان گفتند که افتخار آوردن استاد
فکری به انجمن تاریخ را خود ایشان دارند. یکعده مخالفین نا آگاه استاد
جاوید را ایرانی مشرب میگفتند، درحالیکه من افغانتر از وی کسی را سراغ
ندارم. او به همۀ علما احترام داشت و در بسی موارد خاصتاً از اینکه
ایرانیان بعضی از علما را به خود منحصر میکردند با ایشان مخالف بود. روزی
از لندن به این نگارنده در امریکا تیلفونی گفت که مازندران را که حکیم ناصر
خسرو از آن یاد کرده است همان مازندران بدخشان است که در وقت حیات حکیم با
همین نام موجود بوده.
با تأسف باید بگویم که یکعده مخالفین باز هم نا آگاه با کمال ناجوانمردی و
حسادت ویا رقابتهای منفی با وی سر مخالفت داشتند و تهمت های ناروایی به او
می بستند که گویا استاد مخالف کدام زبان ویا قوم دیگر افغانستان است، ولی
جاوید که سینۀ فراخ و جگر شیر را دار بود همۀ این کار شکنی ها، مخالفتها و
پروپاگندها را به نرمش خاصی که خاصۀ شخصیت عالی وی بود جواب میداد، استاد
جاوید مقالات، رسالات و حتی کتابهایی در مورد زبانهای ملی و رسمی دیگر
افغانستان نوشته و میتوان گفت که حق این زبانها را بهتر از اهالی خود آن
ادا نموده ولی باز هم از آنجائیکه تعصب دید هر واقعیتی را از انسان میگیرد،
مخالفین وی هم این خدمات را نادیده می گرفتند. استاد جاوید اهل تعصب نبود
او با یک دوشیزۀ پشتون ازدواج کرد و تحقیقات زیادی در بارۀ زبان ملی پشتو
انجام داد. از جاوید نوشته های زیادی در بارۀ زبان ترکی و خدمات ترکان به
جا مانده است، این بیت عرفی شیرازی همیشه ورد زبان جاوید بود:
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت «عرفی»
مســلمانت بــه زمزم شـــوید و هنـــدو بســـوزانت
استاد جاوید نوشتههای ضد تورکی ذبیحالله صفا را نمی پسندید، باری او
مقالهیی راجع به اقوام غلزایی بطبع رساند و با استناد به یکسلسله اسناد و
مأخذ، ادعا کرد که اقوام غلزایی به شاخۀ از اقوام ترک مربوط اند، این مقاله
که جاوید قبلاً به خاطر آن حبس شده بود در این اواخر توسط پوهاند رسول رهین
در مجلۀ «آریانای برونمرزی» مجدداً به چاپ رسیده است.
برخورد و پیشآمد ظاهری استاد جاوید:
استاد جاوید هیچگاهی سر تعظیم به بالا نشینان خم نکرد. در همۀ وظایف به رای
خود متکی بود و اوامر وی در تمام اوراق و مکاتیب وضاحت کامل داشت. به عزت
نفس و ارادۀ راسخ مشهور بود، از جاوید همیشه به عنوان مرد قوی الاراده و
محتمشی که نشاط می آفرید و در نظرها با مناعت طبع مشخص میگردید یاد میشود.
مردم بعضاً فکر میکردند که استاد جاوید غرور علمی فراوان دارد، ولی زمانیکه
انسان با وی همصحبت میشد چنان نرم خوی، خوش برخورد و متواضع بود که دقیقاً
نمیتوان از وی تعریف کرد. یکی از کلمات خاص استاد که در کابل به آن تکیه
کلام میگوئیم کلمه «قربان» بود، او این کلمه را با کمال صفا و صمیمیت و به
مقابل همه کسانیکه در برابر او قرار میگرفتند نثار میکرد و چون
درختی بارور و با ثمر سر بر زمین می نهاد. جاوید یک سخنور متین و بزرگمرد
با اعصاب نهایت آرام بود که از سخنان پائین و بالای مردم نمی هراسید،
برخورد استاد جاوید با شاه و گدا یکسان بود، شاید یکی از رموز مؤفقیت و
محبوبیت وی در بین جامعه همین شیوۀ شایسته وی بوده باشد. استاد جاوید در
جوانی و پیری شمائل خاص خودش را داشت. او مرد با سلیقه، خوشلباس و معطر
بود. کسانیکه استاد جاوید را در اوج جوانی میشناختند اگر به دورۀ پیری و
مریضی اورا میدیدند واقعاً متأثر میشدند؛ زیرا درد جانکاه و لاعلاج سرطان
آن مرد سرشار و نشاط را سخت علیل ساخته بود.
مبارزات داکتر جاوید:
استاد جاوید در طول حیاتش از خم و پیچ های زیادی گذشته است، او همیشه به
دوستانش توصیه میکرد: «از هیچ چیز به جز از خدا نترسید». او در زمان هجرت
در قطار مبارزین برعلیه مداخلات خارجی در افغانستان قرار داشت و در تمام
کنفرانسهای که برای نجات افغانستان از تعرض خارجی و مداخلۀ آن دایر میشد
سهم میگرفت و اغلباً ریاست آنرا به عهده داشت. یکی از بزرگترین مبارزات او
بدون شک مبارزه برای احیای فرهنگ افغانستان بود. او نه تنها با قلم توانا و
آوردن معانی والای فرهنگ افغانی مینوشت بلکه فرهنگیان و دوستانش را تشویق
میکرد راجع به گذشتۀ افغانستان تحقیق نمایند و نگذارند فرهنگ غنی و قدیم
این سرزمین نابود شود. مقالات دنباله دار «نوروز خوش آئین»، «دو شاهد خاموش
بامیان» و ده ها مقالۀ دیگر وی شاهد صادقی برای این مدعا خواهند بود. جای
خوشی است که صدای استاد توسط جناب علی الهادی مدنی در نوار های متعددی ثبت
گردیده است، داکتر جاوید رسالتی را که لازمۀ یک انسان مبارز بود بطور
صادقانه، شجاعانه و بدون جزئی ترین تعصب زبانی، منطقوی، قومی ویا مذهبی به
انجام برد و دین فرهنگی مادر وطن را ادا کرد و خود به جاویدان شتافت.
پروفیسور جاوید منحیث یک دانشمند برجسته:
جاوید از حافظۀ بسیار قوی بهره مند بود و از آوان طفولیت تا به پیری و
مریضی با کتاب و علم ارتباط ناگسستنی داشت، در سیاست، ادبیات و تاریخ
معلومات زیاد داشت، دانشمند بود فصیح الکلام، صریح و سلیساللهجه، بزرگمرد
که روزها تا شام و شامها تا بام مطالعه میکرد و در پی کتاب و جوامع علمی و
فرهنگی بود. در کوچه های خرابات، پس کوچه های جادۀ میوند، خانقاها و عرسها
در همه جا خود را می رسانید و یا دعوت میشد. صد ها شعر را به حافظه داشت و
حکایات جالبی برای مجلسیان ارائه میکرد. جاوید با همۀ کتابخانه ها و
کتابفروشی ها آشنا بود و ید طولایی در کتابشناسی داشت. ارزش کتاب های قلمی
را به اسرع وقت بیان میکرد و بسیاری از آنهارا با مؤلف آن میشناخت. وقتی که
یک کتاب برای بار اول بدستش میرسید نه تنها معلومات مفصلی در بارۀ آن کتاب
ارائه میکرد بلکه خطاط آنرا نیز معرفی مینمود. جاوید ادبای سراسر افغانستان
را میشناخت و با آنان ارتباط قائم میکرد. نویسنده گان بدخشان که نگارنده
همۀ شانرا میشناسم میگفتند که از همکاری، راهنمایی و صحبت استاد جاوید بهره
مند بوده اند. جاوید چه در کابل و چه در لندن کتابهای زیادی را جمع کرد،
کتابخانۀ بزرگ قلمی و چاپی وی در کابل مشهور بود. او سراسر دورۀ آوراهگی
در لندن را به دنبال کتاب بود؛ چنانچه اگر کسی سوالی از وی داشت فوراً
میگفت: «بلی قربان» در فلان جای ویا فلان الماری کتابی در این موضوع وجود
دارد. از آنجائیکه کتابخانه ها غالباً کتب نایاب را به مشتریان امانت نمی
دهند جاوید کتب زیادی را به مصرف زیاد شخصی در داخل کتابخانه کاپی میکرد و
به دوستان میفرستاد. نگارنده بارها از این لطف جاوید بهرهمند بودهام.
طوریکه اشاره رفت استاد جاوید در بارۀ اقوام قدیم افغانستان کارهای علمی
مهمی انجام داده است و او دربارۀ پشتونها مینویسد:
«این مقابله در بارۀ جغرافیای بشری و دربارۀ یکی از قدیم ترین اقوام این
سرزمین (پشتونها) است. و تا جائیکه میسر بوده به کلیه کتب جغرافیای قدیم
عربی و فارسی دری مراجعه بعمل آمده است و شاید کاملترین بحث در این مورد
باشد. این مبحث روشنی خاصی به تاریخ زبان پشتو می اندازد و مسلماً برای
کسانیکه در این رشته کار میکنند خالی از فایده نخواهد بود». (دکتر احمد
جاوید،
کوچ و بلوچ، آریانای برونمرزی، سویدن 2114م)
جاوید دربارۀ آریائیهای افغانستان چنین مینویسد: «کشور کهنسال ما در
درازای تاریخ پر عظمت و با شکوه خود فراز و نشیبهای فراوان دیده و در
برابر این حوادث و رویدادها چون (کوه بابا) و (سپین غر) سربلند و استوار
مانده است. نام این خطۀ باستانی و داستانی ما در طی سده ها از لحاظ
جغرافیایی و فرهنگی تغیر یافته و در دوره های مختلف بنام های گوناگون یاد و
خوانده شده است، آریائیها بنابر روایت زند اوستا، محل سکنا و مامن اصلی خود
را ایریه و جنگهه، ایریائیم ویجه، یا ایرینه ویژه یعنی سرزمین آریائیان می
خواندند او از زبان فردوسی چنین میگوید:
از ایــران و از تــرک و از تازیان
نـــژادی پدیـــد آیـــد اندر میان
نه دهقان، نه ترک و نه تازی بود
سخنها بـــــه کـــردار بازی بود
ویا از زبان دقیقی:
من جـــاه دوست دارم کازاد زادهام
آزاد آزادهگان به جان نفروشند جاه را»
استاد جاوید در قسمت ترکی زبانان می گوید: «نژاد ارجمند و دلیر کوهستان
(اورال آلتای) در عهد بعد از اسلام با وجود تاخت و تاز های ترکانۀ خود که
قهر و آشفته گی های به دنبال داشته در تکوین و تحکیم بسط و توسعۀ زبان و
ادب دری بی اثر نبوده اند. شعر دوستی و شاعر نوازی خاقانیان را که خود از
نژاد ترک و مسلمان بوده اند میتوان سرآغاز و طلیعۀ برقراری روابط فرهنگی و
ایجاد پیوند معنی بین تیره های مختلف ترکان و دری گویان سرزمین آریان
خواند. در دورۀ آل ناصر (غزنویان)، آل سلجوق، آل جلایر، آل تیمور (در هند و
هرات) و بعداً صفویان و قاجاریان در راه غنا و گسترش زبان و ادب دری سخنها
رفته است و آثار فراوانی در این زمینه نگاشته شده ولی بنابر وسعتی که این
موضوع دارد متأسفانه از حوصلۀ این مختصر بیرون است و بقول مولانا ایجاب
مثنوی بزرگ را خواهد کرد». (پوهاند جاوید، پیمان، نیویارک سال 2111م، شماره
5-7).
جاوید در شعر سرایی شهرت نداشت، ولی از شعر و شاعر شناسان اول وطن ما بود،
او بسیاری از اشعاری را که در طول عمر خود خوانده بود در حافظه داشت و به
مجردیکه زبانش به شعر خوانی باز میشد ده ها بیت را با سلاست می خواند.
استاد را بارها شاگردانش آزمایش کرده اند او اشعار ناب بسیاری را با شاعرش
تشخیص میداد و هر شعری را که نام میبردند نام و عصر شاعر را با تمام
خصوصیات دورۀ ادبی آن توضیح میکرد. استاد جاوید در علم لغت و ریشه یابی ید
طولایی داشت. خوب بیاد دارم که در یکی از شب ها که ما استاد را رئیس مجلس
ادبی ساخته بودیم چه ماهرانه کلمات و ترکیبات زیادی را به مجلسیان توضیح
میکرد شبی در جزیرۀ قبرس نگارنده شعر طولانی را می خواندم ولی استاد که در
آنوقت سنش از هفتاد متجاوز بود فوراً صدا کرد که چرا نام شاعرش را نگرفتم،
او بلا فاصله نام شاعر و خصوصیات آن شعر را بیان کرد، جاوید بگونۀ شادروان
علامه خلیل الله خلیلی هر شعری را درست میخواند و درست توجیه میکرد.
ای بسا دانشمندان بزرگ وطن که در این اواخر به زیر خاک حریص رفتند.
در خصوص تحقیقات و تدقیقات استاد جاوید سخنها زیاد است، ذکاوت خداداد این
مرد بزرگ اورا در یافتن متون و مآخذ کمک میکرد و پیش از آنکه مقاله، رساله
ویا کتابی را به نوشتن آغاز کند میدانست که به کدام کتاب باید مراجعه کند
ویا چه مآخذی را به کمک بگیرد و چه بسا که اشعار مناسبی را بدون مراجعه به
کتب شعری و در محل مناسب تحقیق خویش شامل میساخت.
استاد جاوید با آنکه تحصیلات عالی خویش را در کشور ایران تکمیل کرده بود در
فارسی نویسی به اسلوب دری نویسان بزرگ افغانستان می نوشت، جاوید را میتوان
یک ادیب نستوه، دانشمند توانا و یکی از بزرگترین خادمان فرهنگ افغانستان
محسوب کرد.
وفات استاد احمد جاوید:
استاد جاوید که دچار مریضی لاعلاجی شده بود آخرین روزهای حیات پربارش را در
یکی از شفاخانه های لندن گذراند. وقتی آن نور فرهنگ و ادبی زبان دری خاموش
شد دوستداران وی در همه جای دنیا مجالس سوگواری به پا کردند و مرثیه ها
خواندند که این عاجز هم مقالۀ مطول در زمینه وفات آن بزرگمرد در «جریدۀ
امید» به چاپ رساندم در اینجا بیایید چند بیتی از مرثیه جناب محمد نسیم
اسیر را با هم بخوانیم:
ز آســـــــمان ادب مــــاه پاره ای افتاد
هـم آفتاب گرفت هـــم سـتاره ای افتاد
ز فصل شعر و سخن هم شماره ای کم شد
ز شــهر علم و ادب برج و بـاره ای افتاد
دریغ و درد که دانشـــور میهن «جاوید»
ز آســــــمان ادب چـون ستاره ای افتاد
ببین بــه هر قـــدم آخر سـواره ای افتاد
«اســیر» در رۀ حسرت چــــه تیز میرانی
استاد جاوید اصلاً از اهل میرزایان و اصیلزادهگان فرهنگی رکاخانۀ کابل
میباشد او در یک فامیل متوسط الحال و در بین اقاربش که همۀ شان با سواد و
فرهنگ گستر بشمار می رفتند بزرگ گردید. نگارنده از سالها به اینطرف جاوید
را می شناختم و روابط حسنه و علمی عمیقی باهم داشتیم در یکی از روزهای سال
(2111م) که تیلفونی صحبت میکردیم مأیوس به نظر میرسید و گفت که فردا به
شفاخانه بستری خواهد شد، بدبختانه این رفتن شفاخانه به سفر دایمی او به
جهان دیگر مبدل شد و دیگر جاوید را ندیدم، جسدش مطابق وصیت به کابل انتقال
یافت و در حظیرۀ آبائی وی راحت جاوید یافت.
استاد جاوید با یک دختر نجیب و شریفی از پشتونهای هموطن بنام نفیسه کاکر
ازدواج کرد، این بانوی خوش برخورد افغان از استاد جاوید با نیکویی و
مهربانی تمام مواظبت کرد. جاوید خود میگفت که در بهشت دنیا حیات بسر میبرد.
از آنجائیکه خانمها در پیشرفت علمی شوهران رول عمدۀ بازی میکنند این خانم
وفادار نیز در همۀ پیشرفتهای علمی استاد نقش عمده داشت، فراموش نگردد که
استاد جاوید در ایام غربت و دوری از وطن اغلباً با دو یار صاحبدل و همکار
هر یک پروفیسور استاد سید سعدالدین هاشمی و پروفیسور استاد شاه علی اکبر
شهرستانی محشور بود.
آثار استاد جاوید:
- ادبیات فارسی، دو جلد، چاپ پوهنتون، 1951- 1952م؛
- تاریخ ادبیات فارسی، چهار جلد، چاپ پوهنتون، 1952- 1961م؛
- فرهنگ فارسی، چاپ پوهنتون، 1961م؛
- مبادی حقوق و علوم سیاسی، در چهار جلد؛
- اساسات علم حقوق، چاپ وزارت اطلاعات و کلتور، 1953م؛
- افغانستان مهد زبان فارسی، طبع 1953م؛
- مقایسۀ شهنامۀ دقیقی با فردوسی، طبع 1954م؛
- چندین جلد کتاب دربارۀ جغرافیای افغانستان، چاپ وزرات معارف، 1965م؛
- چند جلد کتاب دربارۀ داستانهای قدیم کابل، چاپ وزرات معارف،
1965م؛
- نقدی بر دیوان فارسی خوشحال خان ختک، چاپ اکادمی علوم، 1985م؛
- فارسی نویسی، چاپ به سلسلۀ دایرةالمعارف آریانا؛
- تحلیل و بررسی گزیدهیی از اشعار مولانا جلالالدین بلخی، طبع 1977م؛
- حیات امیر خسرو بلخی، طبع 1978م؛
- شعرای متقدم، چاپ به سلسلۀ دایرة المعارف افغانستان؛
- کتبی درسی (چندین جلد)، برای صنوف هفت، هشت و نُه، چاپ از طریق وزارت
معارف؛
- رایحۀ صلح در فرهنگ ما، چاپ در خارج؛
- مدارا و مروت در ابیات فارسی؛
- نوروز خوشآئین در ادبیات فارسی، چاپ پاریس؛
- اوستا؛ چاپ خارج؛
- بازتاب فرهنگ عوام در زبان و ادبیات، ناچاپ؛
- مفاخر افغانستان، ناچاپ؛
- زبان ما و جهان ما، ناچاپ؛
- سوانح و زندهگینامۀ شعراء، (این سلسله در مجلات به چاپ رسیده)،
A collection of afghan legends with barrett parker, 0791 Origination
and Groth of Dari language, 0791.
جاوید در شش مورد ذیل رسالاتی دارد: پتان، میتالوژی، گرامر زبان فارسی و
تاریخ آن، قدیمی ترین نسخۀ خطی، فولکلور در زبان فارسی و اشعار خواجه
عبدالله انصاری.
سلسلۀ مقالات:
- خواجه عبدالله انصاری؛
- دقیقی بلخی؛
- بیدل (ابوالمعانی میرزا عبدالقادر)؛
- سنایی (ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی)؛
- ظهیر فاریابی؛
- میا فقیرالله؛
- ناصر خسرو (حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی)؛
- جلال الدین رومی (مولانا جلال الدین بلخی ثم رومی)؛
- غالب (میرزا اسدالله)؛
- شهریار (غالباً استاد حسین شهریار تبریزی)؛
- غنی کشمیری؛
- رحمن بابا؛
- افغانستان؛
- کابلستان؛
- خیام (حکیم عمر)؛
- یلدا (1994م)؛
- برات (1995م)؛
- دو مقاله در جریدۀ امید؛
- گسترش ادبیات دری در جامعۀ فارسی زبانان، پیمان، امریکا، 2111م؛
- مقالات زیادی در کاروان؛
- یک مقاله در جریدۀ کیوان؛
- مقالات زیاد دیگری در بارۀ ادبیات، تاریخ و سیاست؛
- پنج مقاله به زبان انگلیسی که در «افغانستان برونمرزی» به چاپ رسیده است؛
- ارتباط زبان ترکی با فارسی، مقاله های دنباله دار در مجلۀ خراسان؛
- سه مقاله در بارۀ شعرای مختلف و افکار آنان، چاپ در مجلۀ خراسان، 1981م؛
- چهار مقاله در بارۀ تغییر کلمات، چاپ در مجلۀ خراسان، 1981م؛ - فردوسی از
نگاه شعرای دیگر، چاپ در مجلۀ خراسان؛ - ترجمۀ اشعار عربی به فارسی در قرون
گذشته، چاپ در مجلۀ خراسان،
1987م؛
- تاریخ طبع کتاب فارسی، چاپ در «ژوندن»، 1984م؛
- کشف جدید در زبان پشتو، چاپ در «ژوندون»؛
- معارف در دورۀ امیر شیرعلی خان، چاپ در «ژوندن»؛
- سیزده مقالۀ دنباله دار در مجلۀ «ادب»؛
- موسیقی در افغانستان، چاپ در مجلۀ «هنر»؛
- تیاتر در افغانستان، چاپ در مجلۀ «هنر»؛
- خط در افغانستان، چاپ در مجلۀ «هنر»؛
- نوروز در افغانستان، چاپ در مجلۀ «هنر»؛
- ایران در شاهنامه، چاپ در مجلۀ «عرفان»؛
- دساتیر، چاپ در مجلۀ «عرفان»؛
- ابن سینا و زبان فارسی، چاپ در مجلۀ «عرفان»؛
- بیوگرافی و بیوگرافی نویسان در زبان فارسی، چاپ در مجلۀ «کابل»؛
- ادبیات و فرهنگ در دورۀ محمد زایی ها، چاپ در «ملیتها»؛
- تاجیک ها؛
- حرکات و جنبشها، چاپ در «جوانان»؛
- کابل در آئینه شعراء، چاپ ریاست بلدیۀ کابل؛
- خرابات، مقاله های دنباله دار؛
- سبک خواجۀ انصار؛
- خانقا؛
- دانشگاه کابل؛
- زبان و ادبیات فارسی در تاجیکستان؛
- چهار مقاله در مجلۀ «پشتون ژغ»؛
- نهرو و افغانستان، چاپ هند؛
- ادبیات مقایسوی در افغانستان؛
- تذکرۀ ناشناخته، با چندین مقالۀ دیگر که در مجلۀ «عرفان» چاپ شده ولی
عناوین آن بدست ما نرسیده است.
دیده میشود که استاد جاوید در موضوعات مختلف و از جمله در بارۀ هنر،
ادبیات، تاریخ عرفان، کتابشناسی، جغرافیا و موضوعات دیگر مقالات بسیار عالی
با متون پر کیف نوشته است که امید است روزی به همت دانشمندان همۀ مقالات
شان در یک یا دو جلد کتاب گنجانیده شده بنام مجموعۀ مقالات جاوید به
چاپ برسد. در اخیر وظیفۀ خویش میدانم تا از بزرگمرد فرهنگی وطن پروفیسور
استاد رسول رهین و همچنین از بانوی قدردان و فرهنگ دوست زهره جان یوسفی که
صدای یادنامۀ مرحوم زنده یاد استاد عبدالاحمد جاوید را بلند کرده اند،
صمیمانه تشکر نمایم.
دکتور عنایتالله شهرانی
|