درد ؟ ، نه !
این تحریف و تلطیفِ
آن مصیبتی ست
که بر دل آماسیده !
ابَر اندوه هم نمی تواند
تصویری درست
از خراش های
ناشی از چنگال کشیدن
کفتار های هار ، بر قلب
نُک زدن بی وقفه ی
لاشه خوارانِ انبوه
بر نیم کره های مغز را برساند
باورِ از پیش ترک خورده ای
که این چنین نگین نگین شده
به یقین دیگر
مرمت پذیر نیست
تبیین اندوه را ؛
از بمب و خمپاره
تفسیر فاجعه را؛
از موشک و جِت و پهپاد
تعبیرِ مصایب را ؛
از شیون مادران غزه بشنوید !
و جمع بندیِ پایان ؛
وجدان؛
نامی عبث
انسان ؛
نامی بی اعتبار
زمین ؛
محبسی
و مسلخی بیش نیست…
آذیش
|