در گوش ما غلامی تقدير حلقه ايست
طوق قضا به گردن تدبير حلقه ايست
ساز زمانه شيون زنجير بنده گيست
در اھتزاز ھر بم و ھر زير حلقه ايست
آزادی و بنده گی بيش از دو حلقه نيست
بر دار حلقه ای و به زنجير حلقه ايست
سر تا بپا به حلقه چو زنجير بسته ايم
چندانکه گويی قامت اين پير حلقه ايست
نخجيرھای دام گسسته کجا روند؟
چشم سراغ پيھم پيگير حلقه ايست
چون مرغ حق ز آفت شبخون نھان شود؟
در چشم جغد در دل شبگير حلقه ايست
رامشگران به گرد کمر کرده حلقه دست
رقصو سماع خانقۀ پير حلقه ايست
دنيا به گردنی که نشد خم به بنده گی
پژواک چون شديم زمينگير حلقه ايست
|