سر به روی شانهام بگذار با لبخند خود
دور کن اندوه را با رشتهٔ پیوند خود
بیعت گرم تنت را با تنم تجدید کن
تا هزاران بار در آغوش ارزشمند خود
شعر موهای مرا با غنچههای گل بباف
تکّهای از چادرم را ساز بازوبند خود
تا ابد در کنج صندوق دلت گنجینهوار
حفظ کن نام مرا با قفلی از سوگند خود
دستهای بیپناهم را بگیر از بیکسی
در میان دستهای سخت و نیرومند خود
تا بکوچد غصههای لعنتی از چهرهام
شادمانی را بیاور زود با لبخند خود
|