کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

۱

 
 

              نصیر مهرین

    

 
سفر تورنتو
۲

 

 


۲
دیدار با دکتر نیک پی و حسن علی عدالت
 

 


از طرف چپ: دکتر نیک پی، جناب حسن علی عدالت و نویسنده
 

 


در خلال صحبت تلفونی با جناب دکتر نیکپی، از جناب حسن علی عدالت یادآورشدم که خوب است او را هم ببینیم.
دکتر متین ثنا نیکپی قلم به دستی است که با جمعی از دوستان شان، در نخستین مسافرتم در تورنتو با رفتار شایسته ی یک فرهنگی روزگار دیده و سیاست شناس حقوقدان، حضور رسانید و بدون از دست دادن فرصت سخن از تاریخ افغانستان را مطرح کرد. رفتار من و آنچه اکنون هم در پیش گرفته ام، پاسخ احترام آمیز متقابل بود، با هر شخص و نهادی که رفتار تحمل آمیز را در پیش می گیرد، در پهلوی سخن گفتن، سخن می شنود و در نتیجه هم حرمت سخن و قلم را رعایت میکند. در آن مسافرت نخست خواهش شد که اگر با جریده ی اندیشه ی نو همکاری کنم. بر بنیاد صحبت ها و آزمون ها، هیچ مانعی را نمی دیدم که آن پیشنهاد را لبیک نگویم.
 

 


از چپ: بانو فاطمه اختر، مهرین و زنده یاد شنبلی(2008 تورنتو)

 


انتشار بدون کم وکاست مصاحبه ی مفصل من در منزل بانو فاطمه اختر، به این همکاری صحه می گذاشت. این بود که تا واپسین شماره ی اندیشه ی نو با آنها به عنوان عضو هئیات تحریر همکاری کردم و به دامنه ی شناخت و اعتماد متقابل افزوده شد.
در مسافرت دومی که دریافتم دکتر نیکپی بیماریی را پشت سرنهاده و مدیر مسؤول جناب سطانعلی شنبلی سر در نقاب خاک نهاده است، دکتور نیک پی مرا به سوی ارامگاه او، جناب حسن یار و مادر خویش برد. یادم نرفته است که برای این منظور گل هایی را پیشترخریده ودر موترخود نهاده بود که در روی آرامگاه ها نهادم.
یادداشت های مسافرت دومی را نگریستم که آنروز در آرامگاه، سخنان مفصل تلفونی شنبلی به یادم آمد. باری از هدر رفتن انرژی در گذشته ها گفت، از تمرکز کار در کنار سایر دوستان در اندیشه ی نو و عضویت اش در انجمن فرقه ی اسماعیله، بابرداشت های ویژه اش.
وقتی مقبره ی شادروان حسن یار را دیدم، صحبت تلفونی او یادم آمد که گفت: نمره شما را از دوستان اندیشه نو پس از خواندن نوشته ها پیرامون سوم عقرب سال 1344 خورشیدی گرفته ام. من هم به عنوان فردی که آرزومند حضور در آن وطن بودم، ناگزیر به مهاجرت شده ام و میخواهم "سوم عقرب بعدی" را بنویسم.
در آن صحبت تلفونی، انسان دانشمند و متواضع را یافتم که با پذیرش مقام وزارت تحصیلات عالی، گمان کرده بود، مصدر کار جدی و مثبتی میشود، اما آگاه می شود که پرزه ی سالم در ماشین فساد گستر، کاری نمی تواند.
و این نیکپی افزون بر مساعد نمودن چنان زمینه، که به ارامگاه بروم، پیهم جویا احوال بود و از کمک رسانیدن با وسایل ترانسپورتی و زحمت هایی را که دید، دریغ نکرد.
کتاب ها ومقالات وی را که در دو دهه ی پسین، دیده ام، با وضاحت رنگ وبوی روشنگرانه دارد و از سطح بالا برخوردار اند.
این بار (5 سپتمبر2023) که در صحبت های ما جناب حسن علی عدالت هم حضور داشت، بیشتر موقع داد که میان من وعدالت صحبت تبادله شود.
پیش از دیدار میدانستم که عدالت، قومی می اندیشد. حتی اندیشه اش با حساسیت ها و واکنش های تند و سریع همراه است. اما دیریست که چنین اندیشیده گی ها را به عنوان سبب گسست ام با دارنده گان آن نمی بینم. حتا پای تفاهم در میان می آورم. دلیل اش هم این است که در تاریخ معاصر سرزمین غمستان - افغانستان، ابراز ستم و ظلم و تبعیضی که بر ملیت هزاره ی کشور ما رفته است، از سوی غیر هزاره یا مفقود است و یا اندک و کم رنگ. در این صورت و با وضاحت ندادن چهره ی تبعیض ها، اما ادعای داشتن رفاقت سیاسی، رفاقت شخصی، هرگونه همنوایی با عدالت خواهی و مولفه های از این دست و همکاری های فرهنگی، نه اینکه شفاف نبوده و نیست، بلکه ادعای روشنفکر بودن آنانی را زیر پرسش می برد که ستم و تبعیض و نسل کشی هزاره های وطن را نمی پذیرند.
در واقع پذیرش و یا عدم پذیرش این ستم قومی، بر ملیت هزاره ی کشور، محکی می شود برای تشخیص مدعیان عدالت خواهی و حتا شعارهای بالا بلند دیگر.
همین انکارها از پیشینه ستم و حالا تداوم هار آن در چهره ی نسل کشی، سبب شده است که در اوضاع کنونی نیز از دیدن و اعتراف ستم و تبعیض و نسل کشی هزاره ها، فاصله بگیرند و در نتیجه جبهه ی ذخایر طالبان را ایجاد کنند.
من به چهره ی جناب حسن عدالت، نماد قوم وملیتی را نگریستم که به رغم هر پیشینه ی سیاسی، اما از جامعه ی مدعی عدالت خواهی این انتظار را دارند که از مظالم اعمال شده در حق آنها و از هدف موجود نسل کشی در وجود گروه آمیخته با جهل و ستم و تبعیض طالبانی، بشنوند و همنوایی وهمدلی را در عمل نشان بدهند. موقفی که با تشریک مساعی و از لاک های محدود بیرون رفتن، کار گسترده تر و جدی تری هممنایی وهمدلی متتقابل را در چشم انداز می گذارد.
در صحبت هایم با جناب حسن علی (عدالت) مشکلی نداشتم. آنچه را که در هامبورگ و هیچ جای دیگری نیز ندارم.
پرسش هایی را در بارۀ کاتب فیض محمد بزرگوار مطرح کرد که به پاسخ پرداختم. آنچه را گفتم که طی سالهای پیش نوشته ام: عصاره اش:
کاتب بزرگوار، انسان با دانشی بود، مواجه با محدودیت های استبداد مطلقه ی امیر حبیب الله خان... اگر از کتاب سراج الواریخ، بخش لزوم دیدهای امیر را کنار بگذاریم، می بینیم که کاتب با هنری آراسته بوده است کم مانند. زیرا رویدادها را به تاریخ سپرده است. این موضوع در قبال سراج التواریخ دارنده ی جان سخن است.
با وجود هوای گرم آنروز، صحبت های مابا تفاهم و صمیمت آمیز بود و بدون خسته گی ادامه داشت.
فردای دیدار با جناب حسن علی عدالت، دیدم که با رضایت از صحبت خبری را انتشار داده است.* آنچه را که در راستای جست وجوی همدلی و همگامی، سزاوار ارج نهادن بسیار می بینم.
زحمات ومهماننوازی های خانواده ی گرامی نیک پی، جای احترام ویاد کرد بسیار دارد.
***
*"نصیر مهرین یکی از نویسندگان چیره دست و تاریخ نویس مشهور وطن می‌باشد . زمینه مساعد گردید که با آقای مهرین و داکتر ثنا نیکپیِ بنشینیم و چندین ساعت گفتگو داشته باشیم.
آقای مهرین شخصیت بسیار فرهیخته و نویسنده متواضع است."
پاسخ من: "ممنون جملات لطف آمیز شما. بسیار خوشنود بودم وهستم که جناب عدالت را از نزدیک دیدم وصحبت های مفصل و واضح داشتیم. من گزارش دیدار ها در تورنتو را انتشار میدهم. با وجودیکه در روز دیدار ما، هوا بسیار گرم بود، اما لطف جناب داکتر نیک پی و خانواده ی ارجمند ایشان فراموش نشدنی است."


ادامه دارد


 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۴۴       سال نــــــــــــــــــوزدهم        عقرب/ قوس     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی  اول نومبــــــر ۲۰۲۳