ترا ترانه، ترا عشق، ترا غزل بسرایم
مرا که فلسفهی عاشقیست از ازل بسرایم
ترا که در قفس سیاه سینهام درخشیدی
و صاف کردی دلم را از هر خلل بسرایم
بریز دور طعم تلخ پیالههای ناخوشیات
بریز چای و بیاور که من عسل بسرایم
مرا نپرس تیوریکهای شعر و عشق بیا
بیا که با تو عشق و شعر در عمل بسرایم
اگر دلت به جداییست بیا و صاف بگو
چه حاجتست به اینقدر جنگ و جدل نسرایم
فهیم فرواک
|