کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             نصیرمهرین 

    



به یاری مالی هموطنانِ ماتم‌رسیده‌ی مان در هرات شریف برسیم

                      سرشک از رخم پاک‌کردن چه حاصل
                       
 علاجی بکن کز دلــــم خون نــــیایـــد

 

سخنگوی چند دهـــه

 



ازچند ماه به اینسو، برگهای این کتاب با من سخن گفتند. از آن روزی که متن نخستین را برای بازخوانی دریافت داشتم و ورق گردانی کردم، روایتگر فرازآیی های دل انگیز و فرود افتیدن های غم آمیز میهن و نسلی را یافتم که با شفافیت و صمیمیت روایت و عبرت را گوش آویز میکند. راوی از چشم دیدها و لمس رویدادهایی میگوید که بیش از شش دهۀ زنده گی وی با آنها در هم آمیخته و اکنون چهرۀ کتاب خاطرات را گرفته است.
آنانی که حافظۀ تاریخی را سزاوار حرمت نهادن یافته اند، بدون گمانه زنی به این برداشت صحه میگذارند که نیم سدۀ پسین تاریخ افغانستان، گواه امواجی از رویداد های گوناگون، تکاندهنده و با خواستگاه های متفاوت است. از آن امواج، موج ناگسستۀ مهاجرت تحمیلی است که به چهارسوی جهان دامن کشیده و چنانکه می بینیم، پیهم نسلی را با جهان دیگر، با جهان دارندۀ خوبی ها و زشتی های دردآور آشنا نموده است.
خاطرات نویسنده و فرهیختۀ گرانقدر، نصرالدین سلجوقی، با وضاحت تمام، ویژه گی های عوامل مهاجر ساز و دیده گیهای آنرا در جبین دارد. چنین است که برگ تازه و پاکیزۀ دیگری بر برگهای پیشین و حکایتگر صادق رویدادهای غمبار افغانستان افزوده میشود.


میدانیم که از بــدنۀ زندگی نامه نویسی شخصیت های گرم و سرد چشیدۀ روزگار، خاطرات بسیاری میروید. آنچه در زنده گی و دیدار با رویداد ها از سوی جناب سلجوقی جلوۀ درخشان و متبارز دارد، وقتی خاطره یی بسا موضوعات دیگر فرهنگی- اجتماعی و سیاسی را تداعی میکند، شناخت از ویژه گیهای افغانستان و چهرۀ سرگذشت مهاجرت را ژرفتر و گسترده تر برای نسل کنونی و آینده پیش کش مینماید. من در تایید این برداشت نیازی به برشمردن و آوردن نکاتی نمی بینم که در کتاب اند و خواننده به آنها توجه می یابد. اما احساس تحسین انگیزی را می آورم که هنگام خوانش خاطرات برایم دست.
نویسندۀ ارجمند افزون بر تحمل رنجهای پیشین، پس از رسیدن به ایرلند، ابعاد زحمات فرهنگی را در زنده گی اش تبارز میدهد. اگر موضوع هنر و تاریح کشورش، نیازهای مهاجران، پرسش های رسانه ها و . . . مطرح شده اند، با پیشانی باز به سوی رفع نیاز رفته و تصویر خاطره آمیزی که از آنها ارائه میکند، به پهنای اطلاعات می افزاید. با پذیرش این زحمات شباروزی، کتاب برای مطالعه و قلم برای نوشتن را در دست داشته و فراورده های غنی و سودمند را هم تقدیم میکند.
نکتۀ شایان احترام ژرف این هم است که مانند تعدادی از نویسنده گان با انصاف، میداند که بدون مساعدت و ایجاد فضای لازم از سوی همسر ارجمند ایشان، زحمات و تهیۀ فراورده های قلمی امکان به سامان نشستن نمیداشت. چنین است که با احترام شایسته از همنوایی بانو عزیزه سلجوقی بارها یادآور میشود.


برای من که از چندین سال به اینطرف گواه انتشار خاطرات گوناگون هموطنان استم، جای تردیدی نیست که کتاب خاطرات دوست فرزانه جناب نصرالدین سلجوقی، به عنوان سرچشمۀ شفاف و به گفتۀ متقدمان، محل استشهاد و مراجعه قرار میگیرد. زهی سعادت برای نویسندۀ ارجمند.


نصیرمهرین. هامبورگ
ماه جوزای ۱۴۰۲ خورشیدی

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۴۲       سال نــــــــــــــــــوزدهم        میزان/عقرب     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی   شانزدهم اکتوبر ۲۰۲۳