کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              فرزانه کریمی

    

 
پاسخ به نقد آقای ناصر چکاوک

 

 


ضمن عرض سپاس


شعار: علامت، نشان، نشانه ، روش، آرمان
شعارها جملات آهنگینی هستند که خواست و نظرات جمعی را بیان میکنند. پُر واضح است که این شعارها در دل خودشان مباحث زیادی برای بیان و بحث دارند.
در واقع سر دادن شعار، خلاصه ترین شکل بیان درخواست است. شعار زمانی سر داده می شود که ما تاریخ را مرور کرده باشیم به واقعیاتی دست یافته باشیم .
یک تشکل با نظرات مشابه یک شعار می سازد. گروهی از کارگران در اعتراض به وضع موجود که ده ها کمی و کاستی و مشکل دارد شعاری سر می دهند.
اگر در حین شعار دادن شان خبرنگاری از یک تن بپرسد مشخصن خواست شما چیست؟ طبیعتن آن کارگر نمی گوید امارت فاشیستی اسلامی، نابود باید گردد!
اگر چنین پاسخ دهد خبرنگار سوالش را کوچک تر می کند دامنه اش را محدود تر می کند تا به پاسخ مشخص تری برسد تا برای مخاطب رسانه، محتوایی تولید کند که قابل فهم تر باشد واضح تر باشد .
اینبار اگر سوال مطرح شود در پاسخ شاید حتی واژه ی امارت یا فاشیستی یا اسلامی را نشنویم . زیرا کارگر خشمگین به توضیح خواسته هایش بصورت جز به جز می پردازد محتمل است بگوید: نگاه بالا به پایین به ما دارند
حقوق مارا به موقع پرداخت نمی کنند.
اصلن حکومت شان مشروع نیست.
در حق ما ظلم شده .
کار زیاد انجام می دهیم در برابر معاش بسیار کم .
این حکومت اصلن قانون کار ندارد!
صاحب کار بفکر جان ما نیست بلکه تنها به سود می اندیشد.
ما شامل بیمه کار نیستیم
و اعتراضاتی از این دست.
حالا در بین آن جمعیت شاید کارگری هم شعار امارت فاشیستی اسلامی، نابود باید گردد! را سر دهد.
شاید قصدش اینست که این واژه ها را بار بار یاد آوری کند تا فراموشمان نشود.

شاید چیز دیگری بلد نیست بگوید فقط همین جمله را از دیگران شنیده و فکر می کند برای بیان تمام آن مظالم تنها وتنها همین جمله است که میتواند حق مطلب را ادا کند.

مفهوم صریح و خلاصه جایی بکار می آید که فرصت توضیح و تشریح نداریم. بله همه چیز به روشنی روز است یا خشمگین ایم یا بحثی حوصله مان را سر برده است. اکتفا می کنیم به جملات آهنگینی که برای مخاطب هم شنیدنی است.
نگارنده باور دارد: اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم شعار ها را بشکنیم و خورد شان کنیم و بحث شان کنیم و یک شکست سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و جهان سومی و حقیر و توخالی را به نحوی دور بزنیم. دور که چه عرض کنم؟ باید ایدئولوژی مشخصی را باز تعریفش کنیم.
مارکس گفت: "کارگران جهان متحد شوید"

چه شد که اکنون باب آواکیان می گوید
"انقلاب، نه چیزی کمتر"
ابزار کار چیست؟ نیروی بازو چیست چه شده است که اکنون واژه ی استثمار بیش از استعمار بکار می آید؟

امارت فاشیستی اسلامی نابود باید گردد...
به دل ماهم نشست.
اما در عصر تکنولوژی که هر انسان یک رسانه است. با این همه امکانات خبر رسانی و آگاهی دهی با این جهان مجازی و سوشیال مدیا؛ بهتر نیست بجای گارد تشریفاتی، یک هَنگ( یا چندین هَنگ از جهات مختلف) از شبه نظامیانی که با آگاهی مسلح شدند را بفرستیم برای آگاهی دهی هر چه بیشتر؟

در آغاز متن تان توضیح داده اید که کارتان چیست، هدف تان چیست!
افشا گری! اطلاع رسانی! نشان دادن رخِ تلخ ماجرا .

اما آیا کافیست تنها راوی باشیم؟ بنظر من؛ باید به هر وسیله ی ممکن، با هر تلاشی، به هر نحوی ، پرچم غول آسای سرمایه داری را که مسلط بر دیگر پرچم هاست بصورت واقعی و علمی و ژرف و دوامدار کشیدش پایین!

نه فقط با شعار نابود باید گردد!
بلکه با بررسی و واکاوی و عریان کردن واقعیتها، بصورت دیالکتیک و همیشگی و واقع نگرانه.

مخلص کلام اینکه : باور دارم در سر دادن همیشگی شعار ها؛ محتوا گم می شود. بصورت صحیح نمی توانیم به تکامل ایدئولوژی کمک کنیم، رابطه ی شرایط عینی و ذهنی واکاوی نمی شود و امکان تبدیل نیروها و ضرورت ها امکان تبدیل پتانسیل ها به عمل؛ به انقلاب و رهایی ، شاید تا مرزِ تحلیل می رود.

در برشماری مصادیق زن ستیزی، شیوه ی تولید سرمایه داری؛ اضرار خانواده ی هسته ای ، منسوخ ها ، آنارشی سرمایه داری ، انقلاب در روبنا و .. بسیار ماهرانه و آگاهانه قلم زدید از نوشته تان بهره بردیم. پویا و موفق باشید.
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۴۰        سال نــــــــــــــــــوزدهم        سنبله / میزان     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی     شانزدهم  سپتمبر ۲۰۲۳