اندکی برای من
شکوفه های تنت را لبخند بزن
چون گل های بهاری ناز کن
و شبی انگشتان مرمرین آفتاب،
تو را لمس خواهد کرد
و نامه عطراگین باد
خط به خط
و نقطه به نقطه
مو به مو ... تو را بوسه خواهد داد
دریا نام تو را زمزمه خواهد کرد
زندگی سرود کوتاه و عبور لحظههاست
آری!
وقتی نسیم نعنایی باد را میشنوی
فکر نمیکنی
روزی این طوفان
نسیم نوازشگری بوده است
زندگی تجربه بزرگیست
که، من و تو را
به چالش میکشد
پس زندگی کن
از حضور خود لذت ببر
و روی گیسوی بی رحم خار گل بریز
و منتظر دستی نباش
حتا منتظر زمان!
پرنده باش
به پرواز های تمام دنیا برو
و تمام واژه های عشق را گروگان بگیر
میدانی با پرواز
دگر نه بوی از تو باقی میماند
نه رنگی
نه خوابی
نه خیالی
ایام در گذر است
پرواز کن و به آرزو هایت را شکار کن
وملکه قصر رویاهایت را نفس بکش
وقتی پرواز کردی
هوا از بال های تو محکم میگیرد
و به اوجات میبرد
آسمان وصال
مهتاب خوش قلب
آفتاب نامعلوم ... را میفهمی
از لحظه ها را شکار کن
در موی زمان گل افشانی کن
این لحظهها همه اش مال توست!
صفیه میلاد
|