کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             نصیر مهرین 

    

 
علیه فرهنگ کینه ورزی

 

 


۱

 

در آن جوامع که اجزای ملیتی، قومی، زبانی، مذهبی و گروه ها، احزاب سیاسی مختلف و اگرفشرده ترگفته شود، تنوع فرهنگی و سیاسی وجود داشته است، وقتی نیت زشت تمامیت خواهانه، بر کرسی حکومتی نشسته، حال آن اجزا زار و خونبار بوده است. نیروی اجتماعی و حامل زشت پنداری و زشت کرداری تمامیت خواهان، امتیازهایی را به دست آورده اند، اما در نهایت به عنوان تحمیق شده گان، ابزار و وسیله ی غیر انسانی ترین رفتارها علیه سایر اجزا شده اند. نمونه ی سده ی بیستم، در چهره ی فاشیسم هتلری نمود واضح یافته است. حزب ناسیونال سوسیالیست به رهبری هتلر، در آستانه ی تبلیغات تمامیت خواهانه ی سیاسی - نژادی، بر رقبای داخلی غلبه یافت و با تبلیغات کینه گسترانه و در بیان واضح فاشیستی، علیه آن گروه های اجتماعی و سیاسی متوسل به اقدامات تصفه یی شد. اما اندوهناکی موضوع در این هم بود که خطر رو به گسترش فاشیسم هتلری و انسان آزاری های بیشتری که از آن عذابکده انتظار می رفت، از طرف سایر اجزا جدی گرفته نشده بود. شعر پر آوازه یی که از برتولت برشت بر جای مانده است، اشاره به آن وضعیت دردناک دارد:


«اول به سراغ یهودیها رفتند
من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم.
پس از آن به لهستانیها حمله بردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم.
آن‌گاه به لیبرالها فشار آوردند
من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیستها رسید
کمونیست نبودم، بنابر این اعتراضی نکردم.
سرانجام به سراغ من آمدند
هر چه فریاد زدم کسی
نمانده بود که اعتراضی کند».

(برتولت برشت. ترجمه: شاهکار بینش پژوه)

 


حکومتگری تمامیت خواهانه، در جوامع دارنده ی اجزای گوناگون، عواقب خشونت زا و تصفیه های خونین و تبهکارانه برجای نهاده است. هرگاه در افریقا، آسیا و آروپا و یا جای های دیگر، دست و کار کردی در حاکمیت یافته است، مردمان بسیاری را با قساوت و سنگدلی به ماتم خانه نشانده است.


یکی از زمینه های جلب مدافعان و به تحمیق کشانیدن آنها، نظریه پردازی های افراد تحصیل کرده، به شهرت رسیده است، افرادی که تحصیل کرده اند اما از نظر شعور و دیدار با جهان، جامعه و انسان، بسیار عقب مانده و بذر کننده ی ذهنیت های زیانبار هستند. این خطر زمانی بیشتر به سامان رسیده است که باشنده گان جامعه از نظر سواد و شعور در محرومیت و محدودیت قرار داشته اند.


نظریه پردازانی که با افکار و اندیشه ها و کارکرد های استبدادی نگسسته باشند، آنانی که مرعوب شیوه های تمامیت خواهانه ی مطلق العنانی و پذیرنده ی ذهنیت غلبه ی یک جز بر سایر اجزا بوده اند، عوام فاقد سواد و شعور سیاسی، اما محتاج دلسوزی و بهبودی خواهی را با سهولت فریب داده در نتیجه بنیاد کجروی و سرانجام خونریزی را در چشم انداز گذاشته اند.
در حوزه ی مباحثات ناظر بر روابط و ضوابط اجزای قومی، زبانی، مذهبی در افغانستان، این نگرانی همواره زمانی به صدا در آمده است که برخی از کتاب نویسان، استادان، درس خوانده گان و سیاسی اندیشان، امیرعبدالرحمن خان مستبد را به عنوان الگو مطرح نموده و حتا به پرستش می گیرند. در حالی که رفتار او چه همان زمان امارت اش و چه حالا ننگ و شرم است و ایجاد کننده ی خروش عقل و خرد بر جنایات او.

 

ادامه دارد.....

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۹        سال نــــــــــــــــــوزدهم        سنبله     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی       اول سپتمبر ۲۰۲۳