کابل ناتهـ، Kabulnath
صفیه میلاد
وقتی که برگ گلشن جان گریه می کند موسیچه در حوالی مان گریه می کند دستِ نیاز مرغ چمن می شود بلند دلتنگی ام کنار خزان گریه می کند آشوب فصل، آمد و سرزد گل مرا گلواژه ام ز هول جهان گریه می کند مرغ دلم ز مردن گل می شود ملول صبحِ نسیم، نعره زنان گریه می کند دیدم که زخم های تبر کُشت کاج را قلبم براش، مویه کنان گریه می کند صفیه میلاد
بالا
دروازهً کابل
الا
شمارهء مسلسل ۴۳۸ سال نــــــــــــــــــوزدهم اسد/ سنبله ۱۴۰۲ هجری خورشیدی شانــــــزده اگست ۲۰۲۳