کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

              محمود فارانی

                 منبع مجلهٔ ژوندون ۱۳۴۷

 
نگاهی به پنجره

 

 

داستان پنجره نوشتهٔ روستا باختری، که از نویسنده گان چیره دست و باذوق ما میباشد و از مدتی است با ژوندون همکاری میکند سال گذشته در ایران به چاپ رسید و توجه محافل ادبی را به سوی خود جلب کرد.
آنچه را در اینجا میخوانید تقریظی است که ښاغلی محمودفارانی شاعر سخن شناس جوان بر کتاب پنجره نوشته اند و یک نسخه آن به ادارهٔ ژوندون رسیده است.
 

 

درین روزها کتابی به دستم رسید که نویسندهٔ جوانی بنام روستا باختری آنرا نوشته و نام آن را پنجره گذاشته است.

پنجره یک کتاب نیست، پنجره ایست بسوی اجتماع و از آن گذشته روزنی است که می توان از آن ژرفای روح بشری را نگاه کرد.

 

این رمان با آنکه یک قشر ایدیالیک دارد، در عمق، یک داستان ریالیستی است و در آن هیکل یک اجتماع پسمانده با رساترین خطوط تصویرشده و برهنه تصویر شده است. ولی باوجود این عریانی حریر نازکی از سمبولیسم بر آن افتاده تا از تلخی واقعیت کاسته شود و برای خواننده خیلی زننده نباشد و تصادفاً همین موضوع ایجاد شبه میکند و آن را در نظر عده ای یک داستان ایدیالیک جلوه میدهد.

 

از مدتی به اینسو  در دنیای ادب معمایی سرگیج کن، ذهن منتقدان را به خود مشغول داشته است و آن این است که یک نوشتهٔ ریالیستی چه چیز است و نویسنده ریالیست چه کسی است، آیا نویسنده ریالست به مانند یک خبرنگار روزنامه باید وقایع را ثبت کند. یا برآن چیزی از (محتویات ذهن خود) هم بیامیزد یعنی آیا خامهٔ نویسنده ریالیست مانند تزکیر حوادث را به صفحه فلم منتقل کند یا مثل کلک نقاش، پردازی و سایه روشنی بر آن بیفراید.

 

به طور کلی آیا یک داستان نویس واقع‌بین باشد انعکاش پدیده های عینی را از آئینه ذهن خود بی تصروف روی کاغذ بریزد یا باید طبق سلیقه خود ظواهر و و فتومن های بیرونی را تذهیب کند - نصنیف کند. رابطه بین ایشان را یجاد و انسجامی به آنها ببخشد و آنها را در فورم مخصوصی بریزد و در مجرای معینی بیندازند و به سوی (پایانی) رهنمونی کند به عبارت دیگر از جمع و نفریق حوادث نیتجه بگیرد و به تسلسل اکسیون ها هدفی بدهد.

 

 شکل اول این موضوع ناممکن است و اگر کسی این اعجاز را بکند که مثل یک آیینه هستوی نه مقعر و نه محدب اشکال خارجی را بگیرد و همانطور با امانت زاهدانه دوباره بروی صفحه نقش بزند، دیگر آن «اثری» که بوجود می آید حتی برای بالزاک تهوع آور خواهد بود.

 

گذشته از این یک مشکل دیگر نیز در کار هست که حل این عقده از عهده (ادب) خارج است و این گره کور یه (فلسفه) ارتباط دارد.

 

ادامه دارد......

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۸        سال نــــــــــــــــــوزدهم        اسد/ سنبله     ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی   شانــــــزده   اگست ۲۰۲۳