«...اطراف قلعه و شهر را بظبط و نسق تمام محصور ساخته عمله توپ خانه قیامت
نشانه توپهای کوه شکن و قسبار های برق افگن به موجب حکم پیش برده وبرد
ودرآن حصن حصین و حصار کوه تمکین نصب مانند نگین انگشتری حلقه وار در میان
گرفتند و با انداختن گلوله های متواتر و پی هم زلزله در بنیان استحکام آِن
محو طه متین ن بنای استقلال قلعه گیان تمرد گزین انداختند (۴۰) سپس مقارن
جنگ اول افغان و انگلیس محمد شاه قاجار به تحریک روسان در سال ۱۸۳۷ع به
هرات حمله نمود (۴۱) و مدت چهار ماه کامل آن شهر را محاصره داشت (۴۲) در
خلال این مدت از چهار سمت برج و باروی شهر را موارد حمله گلولهای توپ قرار
داد، گرچه درین وقت پوتنجر انگلیس به ترمیم برج و باره ها مامور گردید(۴۳)
ولی زمانیکه محمد شاه قاجار ۱۹ جهادی الاخر (۱۲۵۴ه) از محاصره هرات دست
کشیده جانب تهران رفت پوتنجر بترمیم شهر اقدام نکرد » اما مستر تات (۴۴) که
به عوض او مقرر شده در تعمیر و مرمت سعی ورزد. (۴۵) چند بار دیگر نیز از
جانب قاجار یان برهرات حمله شد و خرابی های را سبب گردید.
اوصاف هرات: اصطخری در قرن ۵و ۶ هجری
گوید: « شهر (هرات) دیوار عظیم دارد و قهندز و مسجد آدینه در شهر ست و سرای
امارت در خراسان آباد است و از آنجا تا شهر سه فرسنگ باشد بر راه پوشنگ و
این خراسان آباد آنست کی لشکرگاه بودی در اول و شارستان (شهرستان یا اصل
شهر) را چهار دروازه است (۴۶) دروازه کی راه بلخ است و یکی دروازه نیشاپور
است آنرا زیادی خوانند و یکی دروازه سیستان کی آنرا پیروز آباد خوانند و
یکی دروازه غور کی آنرا درخشک گویند و دروازه هاهمه از چوب است مگر دروازه
بلخ کی آهنین است: و در میان شهر وربض (محلات) (خارج شهر) آب های روان است
و حصار را چهار درست هر دری سوی دروازه و هم ننام آن دروازه باز خوانند و
گرد برگرد حصین دیوار است و پنهای دیوارسی گام بود و مسجد آدینه در میان
شهر است و در همه خراسان و ماوراء النهر هیچ جایی مسجدی آبادانتر وانبوه تر
از مسجدی هری نیست آنگاه مسجد بلخ آنگاه مسجد سیستان (۴۷)
درین مسجد همیشه زحمت بود و پیوسته فقهاء و علماء نشینند چنان کی در شام و
در ثغور عادت است» (۴۸) یاقوت می نویسد: « بمثل هراة در سال ۶۰۷ شهر مجلل
بزرگ پر افتخار احسن پر نفوس و دارای باغهای کثیره و جویهای پر آب و خیرات
کثیره پر از علما عومملو آزاهل فضل و ثروتمندان دیده نشده بود» (۴۹) ابن
بطوطه که در قرن هفتم هجری ببرخی از شهر های خراسان و غیره سفر کرده بود از
هرات نیز دیدن کرد و در وصف آن چنین مینویسد: « هرات بزرگترین شهر های
آباد خراسان است شهر های خراسان چهار است دوتای آن آبادان و دو تا ویران
آبادان عبارت اند از هرات و نیشاپور و دو تای ویران عبارت اند از بلخ و مرو
هرات شهری بزرگ و دارای ابنیه بسیار است مردم این شهر متقی و متدین و پاک
دامن (اند) ...» (۵۰) حمد الله مستوفی مینویسد: « هرات از اقلیم چهارم است
هوایش در غایت نیکویی و درستی است و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی
آن گفته اند (لو جمع تراب الا صفهان و شمال الهراة و ماء الخوارزم فی بقعة
قل الناس یموت فیها ابدا) (۵۱) و آبش از نهر چه هریرود است باغستانش بسیار
است و هژده پاره دیه است متصل آن شهر، از میوه هایش انگور فخری و خربوزه
نیکواست و مردم آن سلاح ورز(دار) و جنگی و عیار پیشه باشند... بردو فرسنگی
هرات بر کوه و آتش خانه بوده و شهر کنیسه نصاری بوده است... و در حین حکومت
ملکان غور دروازه هزار دکان آباد بوده، شش هزار حمام و کاروانسرا و طاحو نه
(آسیا) و سیصدو پنجا و نه مدرسه و خانقاه و آتشخانه داشته و چهار صدو چهل و
چها ر هزار خانه مردم نشین بوده است» (۵۲) سیفی هروی میگوید: « خطه هرات
راهوای معتدل است و شمال خوش نسیم و آب چون زلال و خاک مشک آمیز و زمین
عنبر آگین و صحرای دلکشان و هامون مخضر و جبال را سیات و قلاع سر بفلک و
حصون متین و برو جشن بلند و شرقش رفیع و خاکریزش تند و خندقش ژرف و مدخلش
منیع و مخرجش صعب...» (۵۳) میر خواند مینویسد: « مزارات اکابرو مشایخ و
علماء و صلحاء دران موضع متبرک(هرات) بسیار است. و حظایر و بقاع در یمین
ویسار آن بی شمار و حظایر و بقاع دریمین و یسار آن بی شمار و در زمان
جاهلیت نیز این مقام میمون و مکان همایون قلعه دعوات و کعبه حاجات خاص و
عام بوده و اکابر و اصاغر و مقیم و مسافر بدین منزل شریف تیمن و تبرک
میجسته اند چنانکه حالا ( زمان حیات میر خواند ) عید گاه و مصلی خلایق است
و در زمان سابق آنرا کوی خدایگان میگفتند» (۵۴) اسفزاری چنین میگوید: «
بلده فاخره هراة از سوابق دهور و سوالف شهور همیشه نزهتگاه طوایف امم و
زینت بلاداقالیم عالم بوده و هست ، آب زلالش خاک غیرت در عین تسنیم و چشم
چشمه ماء معین زده و باد شمالش آتش خجلت در جان ریاح بهشت و نسایم اردی
بهشت انداخته مجمع علمای اعلام و مربع فضلای ایام ، مقصد سلاطین نامدار
معهد خواقین رفیع مقدار مرجع اصحاب معارف و منزل ارباب عواطف، مامن زهاد و
عباد و مسکن اهل رشاد و ارشاد... و غیره است» (۵۵) عبدالرزاق سمر قندی گفته
است:
« دارالسلطنه هرات بلده است دلگشاتر از بوستان ارم و خطه جا نفزاتر از
گلستان های عالم ... هوای جا نفزایش در لطافت و اعتدال ... قصر های زر
نگارش بر کنارآبهای خوشگوار نعمت عمارات دلپزیرش ارم ذات العماد...» (۵۶)
ایمیل ترا نکر سیاح اروپایی که زمانی از راه هرات به پیشاور و هند سفر
نموده بود و سفر نامه ای نوشته است راجع به صفت هرات چنین میگوید: « وقتیکه
من راجع به هرات فکر میکنم خیابانهای آفتابی، ویرانه کهنه باغ وبستانها و
باغهای پر گل بخاطرم می آید. در اینجا یک فضای آرام و خاموشی شهر حکمفرمایی
دارد که بالای انسان نیز بی تاثیر نیست» (۵۷). در خصوص اوصاف و مردم هرات
محمد بن نجیب بکران که در اوایل قرن هفتم میزست چنین تبصره مینماید که :«
اهل خراسان هر شهری را به چیزی نسبت کنند چنانچه اهل هرات را بنرمی یاد
مینمایند» (۵۸) باید تذکر داد که علاوه بر جفرافیه نویسان و مورخین قریحه
شعری برخی از شعراء نیز در خصوص اوصاف هرات به جولان آمده ، اشعار نغز و
شیوای عربی و فارسی درباره آن سروده اند که مادرینجا چند بیت را بطور نمونه
می آوریم: ابو احمد فامی هروی : هراة ارض حصبها واسع و نباتها القاح والنر
جس ما احد منها الی غیر ها یخرج الا بعد ما یفلس (۵۹) بارع زوزنی : هراة
ادت مقامی بها لشتی فضا ءلها الوا فره نسیم الشمال و اعنابها واعین غزلا
نها الساحره (۶۰) حمد الله مستوفی گفته است: گر کسی پرسد ترا گز شهر ها
خوشتر کدام است ارجواب راست خواهی گفتن او را گو«هری» این جهان را همچو
دریادان خراسان را صدف در میان این صدف شهر هری چون گوهری (۶۱) هرات چشم و
چراغ جمیع بلدان است.
جهان تنیست بنسبت هرات چون جانست شده است سینه روی خراسان لیک. هرات ازره
معنی دل خراسانست (۶۲)
پیداور معدنی و نباتی
ادامه دارد.....
|