رنج ودرد دوری ات خیلی عذابم کرده است
زندگی درکوره اش اما کبابم کرده است
آتش دوری تو چون شمع،من پروانه ام
درکنارسوختن های تو آبم کرده است
دختری بودم نه سیگاری وسیگاری شدم
دودوالکل میرسدروزی خرابم کرده است
تابه کی زشتی وبدخلقی وهم بی باوری
خلق نیکو ازدرش هرشب جوابم کرده است
درکتاب زندگی ،درصفحه بدبختی اش
احتمالش میرود درج کتابم کرده است
شعله دیگر شعله جنگل نمی باشد رفیق
زندگی لعنتی پر اضطرابم کرده است
|