کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             سمیه رامش 

    

 
خون‌بها  *

 

 



من زنده ام
با گلوله یی در قلبم
دونده یی
در اطراف دیورند
مرز ها زنده بودنم را به رسمیت نمی شناسند
به نیم روز میروم
نیم خاكستر
نیم آتش
مرزبان یرانی
شلیک دیگریست
و
خون بهای من
آبی ست كه گلوی هریرود را میفشارد
من زنده ام
از دریاها عبور میکنم
از دشتها
از سیم های خار دار
از دهان سگ های گرسنه میگذرم
مینشینم روبروی مامور اداره ی پناهندگی
نگاهم نمیکند
شلیک نمیکند
من را در یک عدد هشت رقمی خلاصه میکند
صفر
پنج
هشت
چهار
دو
دو
دو
میدوم
در شش جهت …
یست
اعداد از من میریزد...
من بدون سرزمینم هرگز زنده نبوده ام !


سمیه رامش


*-این شعر برگرفته از دفتر شعر زن ، زندگی ، آزادی است که چندی قبل به دو‌ زبان انگلیسی و هلندی در کشور هالند منتشر شد!

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۶        سال نــــــــــــــــــوزدهم         سرطان        ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی   شانزدهم  2023