از میوه ها
قلوه سنگ
از زیور ها
تناب یا همان ریسمان
پرواز قیچی
در آسمان کاغذی
تماشای
جمله های های خجالتی
چسبیده
بر شرمگاهِ
الاغ های نابغه
کوچ دسته جمعی ی
دست کش های طبی
زمانِ هجوم جیش جراحت
به راحتی ی آب خوردن
تب سوزان و هم زمانِ
سوسن و سنبل
و غیره و غیره
برای این سناریو
بوزینه ی هوش
کوشش بکار ندارد
که کاشانه ی هنر را
پیدا کند
یک گونی یاوه ی آبدار هم
چاشنی ی
متنی مطنطن
کلاغ ها از اول تا آخر
به جرگه ی جنون
چشمِ عنایتی نداشتند
این هم به جهنم !
غار غار ها شان کم
از آسمان و ریسمانِ
چنبر زده
زهر چشمی باید گرفت
ولله بالله !!
آرش آذیش
|