کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             رشید بهادری 

    

 
مکثی پیرامون یک کاربرد ادبی:

پیرِ مغان (پیر و مغان) یعنی چی ؟

 

 


در برخی از محافل فرهنگی و ادبی گه گاهی حرف هایی رد و بدل می شود که در آن ها اصطلاحاتی مانند پیرِ مغان و … بکار می رود. بعضی از فرهنگیان ما این کلمه ی ترکیبی را ؛ راز گونه تلقی نموده و استنباط شان بر این مبنا استوار است که گویا شاعر در سروده اش راز های پنهانی خویش را به گونه یی متناسب به اوضاع و احوال و بر عبارتی دیگر به تجاهل العارف متوسل شده از چنین بیان های دلپسند استفاده می کند و سود می برد.
آن چه از آغاز تا این جای مقال گفته آمدیم همه زمینه‌ی حدس و گمان ما را فراهم می سازد ولی نیاز است تا ما خویشتن خویش را به شناخت این چنین اصطلاحات یا کلمه هایی که دو پهلو جلوه می نمایند بیشتر آشنا بسازیم زیرا ما تا هنوز به شناخت کامل آن واژگان و از کاربرد معما گونه ی ادبی آن ها یا خوب نفهمیده ایم و یا بسیار جدی نبوده ایم و شاید هم در شناخت شان اتحاد نظر نداشته ایم . اما حالا چه خوب است که با گفتگو های سالم و تحقیق عینی از این نماد های خیلی مهم (راز های هنوز ناشناخته) به جر و بحث های دقیق ، دامنه دار و مستند بپردازیم تا دریابیم که نویسندگان به ویژه شاعران متقدم و کلاسیک سرای ما در زمانه های گذشته از کاربرد آن واژگان ِ خود پرداخته ی شان چه هدف داشته اند؟
برای این که در بحثِ مورد نیاز روشنی بیشتری انداخته باشیم و سر آغازی باشد از برای طرح همچو پرداخته های پر از راز و رمز ؛ این بار دو کلمه ی پیر و مُغان را که از نگاه دستور زبان فارسی دو کلمه ی ترکیبیِ در کنار هم که یک معنای مشخص را بیان می دارد ، مورد تحقیق و ارزیابی قرار می دهیم ولی پیش از پژوهش، در باب کاربرد این واژه ی ترکیبی ، نیاز است بدانیم که پیر و مغان هر یک چه معنایی دارند تا به رویت آن اگر شود پی برد که چرا حافظ این شاعر فرهیخته از کاربرد این واژه ها استفاده ی لازم را به عمل آورده است؟


واژه ی پیر افزون بر این که سالخورده معنا می دهد، به آموزگار هم پیر گفته می شود و واژه ی مُغان که جمع مُغ نیز است از روایت های تاریخی چنین استنباط می شود که مغان در زمانه های خیلی قدیم ( در عهد ایران باستان ) قبیله یی از قوم ماد ها بوده که مقام روحانیت ، منحصر به ایشان بوده است . آن گاهی که آیین زردشت بر نواحی ایران باستان ِ آن زمان مستولی شد ؛ مغان پیشوایان دیانت جدید شدند.
در اوستا ( کتاب مقدس زردشتییان ) نام طبقه ی روحانی را به همان عنوانی که در قدیم یاد می شدند باز هم ادامه یافت حتا در عهد اشکانیان و ساسانیان این طایفه را مُغان می خواندند. این معنا تا حدی سرِ نخ را به دست مان می دهد چنانچه شاعری چنین سروده است:


ترفند ترکان ز پیش مُغان       کشیدند لشکر سوی دامغان


هرچند در فرهنگ معین معنای مُغ را که در جمع مغان می شود ؛ می یا شرابی که در زمان زردشتییان از گیاهی می ساختند نیز معنا شده است ولی از آن جاییکه ما در پی دریافت معنا و مفهوم از غزل های حافظ می باشیم این آمیزه، نخی به دست ما نمی دهد.


حالا باید این پرسش را مطرح نمود که پیر مغان از دید نقادانه ی حافظ یعنی چی؟ چرا در غزل های حافظ بار ها و بار ها این کلمه ی ترکیبی ( پیر ِ مُغان ) به چشم می خورد؟ حافظ چه منظوری داشته است تا این دو کلمه ی پیوست به هم را در سروده هایش آن هم به گونه های متفاوت به کار بگیرد؟


وی هر چند این واژه ها را به عاریت گرفته است و گمان می رود که وی کلمه ی پیر را از برای شخصی متشخص یا پیغمبری چون زردشت و کلمه ی مُغان را که جمع مُغ می باشد و در اوستا منظور از روحانی زردشتی است ، الهام گرفته است و سپس این دستاوردش را در برابر شیخ ، واعظ و زاهد ؛ آن هایی که در بدل از فرهنگ پندار، کردار و گفتار — فرهنگ دروغ، ریا و نیرنگ را پیشه کردند، به حیث یک حربه ی فرهنگی آن هم در قالب شعر به زیبایی استفاده کرده است و این کاربرد، ابداعِ او است.

 

 



( بقیه در شماره آینده )

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۶        سال نــــــــــــــــــوزدهم         سرطان        ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی   شانزدهم  2023