کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             مریم میترا 

    

 
جغرافیای جنگ

 

 


از تو چه مانده‌است سرزمین من؟
جز خنجری بر سینه‌ام
و زخمی باز بر پیشانی‌ام
که مرا با آن می‌شناسند
از خانه اشک آورده‌ام
در چمدان‌های سنگین سفر
رودخانه های شورِ اشک
هیچ خاطره‌ای را غرق نخواهند کرد
کابل هنوز مرکز اندوه جهان است
خنجری در قلب من
و رودخانه‌ی جوشان اشک در چشم‌هایم
پایتخت اندوه جهان!
اندوه‌ات از مرز می‌گذرد
شهرهای خوشبخت جهان را در می‌نوردد
تا می‌رسد به من
دست‌هایم را پهن می‌کنم
اندوه تو بزرگ از دست‌های من است
می‌لغزد بر هر زمینی که راه می‌روم
از خانه دور شده‌ام
خانه‌ی پرآشوب
خانه‌ی ترسناک
جنگ اما تمام نشده است
جغرافیای جنگ تنها تکه‌ای از زمین نیست
جغرافیای جنگ قلب من است
که جای باران در باغچه‌ام گلوله می‌بارید
جنگ هرگز‌ تمام نمی‌شود در سرم
که شلیک گلوله‌ها را دیده‌ام
گلوله‌ها به رویاهایم خورده‌اند
و زخمی باز بر پیشانی‌ام دارم
شناسنامه‌ای که مرا بی‌آن نمی‌شناسند.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل  ۴۳۶        سال نــــــــــــــــــوزدهم         سرطان        ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی   شانزدهم  2023