رشید بهادری 

آدمی از همان زمانیکه به کمک ذهنِ نچندان رشد یافته اش ( نیمه خفته اش ) در پی آن شد تا راه و چاره ایکه سازگار باشد و بتواند به مدد آن زندگی روزمره را به نحوی شاید خوب سپری نماید ؛ در حقیقت خودش را یافت و از آن پس در اثر این چنین کارکرد های نسبی مفید و ارزشمند ذهن نیمه خفته اش را به تدریج بیدار و سپس به هدایت از آن (البته تا حدی توانمند) آغاز به اجرا نمود. همان است که عملکرد های ممتد و پی هم اش با گذشت زمان این ذهن ِ رو به سوی روشنایی را روز تا روز بهبود بخشیده و به نحو بهتری به کار گرفت که در نتیجه مسیر اصلی و رشد سالم خود را دریافت کرد. هر چند این بیداری در آن حدی نبود تا انسان های آن زمان بر دشواری های شان فایق آیند ولی نویدی بود از برای رشد و بیداری تدریجی ذهن شان برای آینده.

با گذشت روزگار و سپری شدن قرن ها ، این ذهن کاوشگر با درگیر شدن به نیازمندی های مبرم و حیاتی ، همچنان به اثر تفکر شخص در همه ی عرصه های زندگی به رشد و توانمندی اش ادامه داد تا جاییکه این پروسه نه تنها در حیطه ی کشف ، اختراع و سایر دست آورد های خلاقانه انجامید و دستاورد های شگفتی نصیب شد بل به تمام آدم های روی زمین یاری رساند تا شعور شان تکامل یابد که در اثر همین تکامل شعور ، زمینه برای رشد فرهنگ های جامع و متنوع آماده گردید.
در این برهه از زمان است که پای اخلاق و روابط سالم اجتماعی در جامعه مطرح می شود که این روند نیز در رشد و بیداری ذهن بسیار موثر افتاد. ناگفته نماند که زبان ، ادبیات و فرهنگ در هر بخشی از جغرافیای زمین در رشد ذهن انسان ها سهم به سزایی داشته است گر چه خرافات در فرهنگ های سنتی و حتا در هر دین و مذهبی باعث رکود ذهن می گردد ولی با این هم پیشرفت و تکامل در جامعه به ویژه در این عصر و زمان دارد به اوج خود می رسد و همان است که ذهن نیز از اثر تجارب روز افزون بشر در روزگار ما به بیداری قابل وصف اش می رسد.

ناگفته نماند ذهن آدمی نیاز به پرورش و تربیت دارد. به این معنا که ذهن را با تمرین از کارکرد های خوب سمعی و بصری و انواع ورزش های انفرادی و دسته جمعی بیدار ساخت و پیوسته ذهن را در اجرای فعالیت های مثبت اندیشانه به کار گرفت.

ما وظیفه داریم تا در نگهداشت از ذهن پر توان ما به خصوص در زمان سالخوردگی یعنی پیری به هر نحوی شده است در بیداری ذهن کوشا باشیم و نگذاریم ذهن ما زود تر از زمان موعود به تحلیل برود.

( باقی دارد )