کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

             شعر از جاوید اخـــــــــتر

             برگردان از خالده تحسین

    

 
آسمان آبی

 

 

۱_

آسمان آبی،
خوابید
آسمان آبی،
خوابید
مهتاب،
در اشک‌هایش،
غرق می‌شود
شب،
پژمرده می‌شود
تمام زندگی،
لبریز از تنهایی‌ست،

آنچه بر من گذشته است،
کم است
چون،
فصل غمی تو است
آسمان آبی،
خوابید
آسمان آبی،
خوابید
وادی خاطره‌ها،
داستان‌های گذشته را
فریاد می‌کشد
آه،
کسی که دیروز،
همسفرم بود
امروز،
بیگانه‌ی بیش نیست
محبت،
تشنه است امروز
و
غم و اندوه،
بسیار عمیق
آسمان آبی،
خوابید
آسمان آبی،
خوابید


۲_

آسمان آبی،
خوابید
آسمان آبی،
خوابید
وقتی
شبنم می‌بارد،
شب,
تر می‌شود
لب ها,
می‌لرزند
ضربان قلب,
می خواهند چیزی بگویند،
اما،
نمی‌توانند
نسیم،
آهنگی آهسته،
می‌نوازد
حتی زمان،
به کندی
می‌گذرد

آسمان آبی،
خوابید
آسمان آبی،
خوابید
تو با شرم و حیا
به آغوش من آمدی
قسمی که ماه، به آرامی
به سمت ابرها
حرکت می‌کند
در این سکوت من و تو
زمین هم خاموش شد
آسمان آبی،
خوابید
آسمان آبی،
خوابید
 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۴۳۱        سال نــــــــــــــــــوزدهم          ثور        ۱۴۰۲         هجری  خورشیدی     اول مَی 2023