هر زمانی پای صحبت دوستان می نشینم و سخن از زبان مادری به میان می آید
بیشترین های شان کاسه و کوزه را بر فرق استادان دوران مکتب می شکنانند و می
گویند: آنها غفلت نموده اند چون ما به این روز افتاده ایم و خوب نمی
نویسیم.
ایشان با این ادعای کاذب ، خویشتن را بی گناه جلوه داده و بر آنچه از آن
روزگار فرا گرفته اند بسنده می کنند ؛ در حالی که چنین نیست.
در اصل فرا گیری زبان مادری از آوان کودکی شاید دو سال و اندی به بعد ، در
آغوش خانواده به ویژه از مادرِ خانواده آغاز و روز تا روز یاد گرفتن ادامه
می یابد. پس از این ، مرحله یی است که پسر یا دختر شامل مکتب شده و با
تدریس ِاستاد از الفبای زبان تا خواندن و نوشتن ، زبان را می آموزند.
پس از آن چه در بالا تذکر رفت و آموزندگان به صنف هفتم ارتقا نمودند
استادان زبان وظیفه دارند مطابق به پروگرام سال تعلیمی شاگردان را به قواعد
دستور زبان آشنا ساخته صرف و نحو و ارکان زبان را تدریس می دارند تا فرا
گیرندگان به رویت آنچه اساس و تهداب پنداشته می شود عمل نمایند.
از همین جا است که شاگرد در مسیر اصلی فرا گیری زبان قرار گرفته با اجرای
املای دوامدار و تصحیح آن از سوی استاد ، انشای درست پا می گیرد و کار به
جایی کشانده می شود که آموزنده خود را در حدی می یابد تا باید چیزی یا چیز
هایی بنویسد.
درین جا است که بایست به یک نکته ی مهم اشاره نمود و آن یگانه علتی است که
باعث عقبمانی و نارسایی شاگرد در امر فرا گیری زبان می شود و آن همانا درجه
فهماندن و آگهی شخص آموزگار است که در چه میزانی می تواند نیازمندی های
لازم را به شاگردان منتقل نماید.
با تأسف باید نگاشت کشور های عقب مانده حتا رو به انکشاف تا هنوز به مشکل
میتود تعلیم و تربیه رو به رو اند و تا حال به دریافت بهترین راه های رسیدن
به مرام ، توفیق نیافته اند. همین معضل باعث شده است به خواست شان دست
نیابند. اما با در نظر داشت این مهم ، خود شاگردان هستند که با آموخته های
شاید ناقص در امر فرا گیری زبان آنهم به حیث یک دانش آموز ، خود دست به کار
شده در ضمن تدریس از سوی آموزگاران به تفحص و یادگیری زبان بپردازند.
بهترین منبع خوب و شایسته کتاب است که از خواندن آن نتنها انشا بهتر می
گردد بلکه به معلومات آفاقی هر خواننده می افزاید.
امروز افزون بر آنکه بیشترین کتاب ها در بخش قواعد دستور زبان نگاشته شده
است ، اندوخته های دیگری از صرف و نحو ، معانی ، بدیع ، بیان و فنون
نویسندگی در دسترس قرار دارد و این همه فراورده های بی شمار را نمی توان در
زمان تحصیل به خوبی آموخت چون در آموزشگاه ها فقط رهنمایی صورت می گیرد و
استاد هم با بیاناتی فشرده به خاطر آشنایی از هر بحثی به بحث دیگر ، شاخه
به شاخه می پرد. این دانش آموز است که با دریافت از سر نخ ، آن چه را نیاز
می پندارد و مهم تلقی می شود پی گیری نموده با مرورِ آن ها ، به اندوخته
های دانشی خود بیفزاید.
ما به خاطر انشای خوب در هر سطحی به فرا گیری قواعد دستور زبان نیاز داریم
و با یادگیری از آن وظیفه داریم پی هم بنویسیم و با این تمرین ها و ممارثت
ها روز به روز انشای خود را خوبتر و بهتر سازیم. بیش ترین تمرین ها را می
توان در اجرای کار های روزانه ، خاطرات گذشته ، پارچه های ادبی کوتاه ،
سروده های عاشقانه و … به نمایش گذاشت و در صورت لزوم می شود آن ها را از
صحه ی صاحبان اهل فن و ادب گذراند و نظر سودمند آن ها را در زمینه مطالبه
نمود.
بهترین انشا پرداز ، نویسنده و خامه پرداز کسانی هستند که نقد پذیرند و از
ایراد اهل نظر نه تنها که برآشفته نمی شوند بل آن نقد و تنقید را مورد
تدقیق قرار می دهند و از نکات مثبت آن ها بهره می برند.
برای این که مقال به درازا نکشد در جمع بندی باید افزود : انشا را در هر
سطحی که لازم باشد چه عادی و چه در حدِ بالای توانمندی ( انباشته از مفاهیم
) دست کم نگرفت و به عوض انداختن گناه بر دوش دیگران ، کتاب خواند و اجرای
تمرین در انشا را پیشه ساخت و آموخت.
پ.ن : گِره ایکه با دست باز شود نباید با دندان باز کرد!
پایان
|