کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

            رشید بهادری

    

 
 آیا در طبیعت عدل حکمفرما است یا نه ؟

 

 



از دیر زمانی است این پرسش که آیا در طبیعت عدل حکمفرما است یا نه؟ ذهن من را در خود مشغول ساخته و به آن می اندیشم ، چرا؟
برای این که در طبیعت یعنی در جهانی که ما زندگی می نماییم نه تنها آدمیان بل انواع جانوران دیگر ، از پرندگان تا حیوانات ، خزندگان و … همه حیات به سر می برند و سهم شان را برای دوام زندگی ، از همین طبیعت که سهیم نیز می باشند می برند و باید هم ببرند چون جز لاینفک این جهان شمرده می شوند. از سوی دیگر همین طبیعت که همه موجودات زنده را در بطن خویش به وجود آورده است و در دامن خویش ( مانند ما انسانان ) پرورده که از اثر همین فعل و انفعالات در ذات خود شان به این قیافه ها و ساختمان فیزیولوژیکی به بار آمده اند و سپس به رشد شان ادامه داده اند.
حالا اگر با دیده ی باز بر این جانوران نگاه کنیم می فهمیم و می بینیم که دو سوم حیوانات به زبان دیگر چهل در صد حیوانات زورمند برای یک روز زندگی شان باید یک حیوان دیگر را بکشند و بخورند. حالا در دنیاییکه برخی از حیوانات به خاطر زنده ماندن و امرار حیات شان ، حیوان دیگری را می کشند و می خورند و افزون بر این انسان های روی زمین که در اصل گوشت خوار به حساب نمی آیند ولی از حیوان تا پرندگان و حتا خزندگان امتناع نکرده و همه روزه به هزار ها هزار جانور را شکار و یا به کشتارگاه ها می برند و سر به نیست می نمایند.


با این چشمدید و اجرا چه در مورد حیوانات و چه در نوع بشر ( جانداران ) باید با خطی درشت چنین نوشت:
« طبیعت با قانونِ ظلم حرکت می نماید. » به این معنا و مفهوم که اساس و تهداب طبیعتی که ما زنده جان ها در آن حیات به سر می بریم از آغاز تا امروز نه تنها عدل و انصاف وجود نداشته است بل برخلاف آن از همان ابتدا تا کنون ظلم و ستم را با زور و قوت و با استفاده از توانایی های فکری و ذهنی ، ما انسانان در کل و جانورانِ قوی و توانمند ، جاندار های ضعیف و ناتوان را از پا در آورده و نوش جان می نمایند. هر چند این وسیله که سالیان دراز حتا از خلقت شان تا حال ادامه دارد ؛ برای حیوانات ضروری هم پنداشته می شود چون آن ها گوشت خوار اند و از برای امرار حیات خواهی نخواهی در پی شکار ، ولی نه از خود بلکه بیگانه می باشند اما این امر در مورد آدمی صدق نمی نماید. چرا ؟ برای این که نخست انسان حیوانِ ناطق است ، گوشت خوار نیست و نباید حیوانات ، پرندگان و خزندگان را شکار ، ذبح و سپس تناول نماید.


دوم- بشر تنها موجودی است که اگر بخواهد می تواند عادل باشد و عادلانه عمل نماید که باید بنماید. اگر چنین کرد ، این تنها صفت و امتیاز آن تلقی می گردد.


سوم- از آن جاییکه ما انسان ها با توانمندی های فکری ، احساسی و آزادی ایکه در نهاد خویش داریم چه بهتر خواهد بود تا با استفاده از خرد و آموزه های احساسی ، خویشتن را از بندِ آنچه ناروا و خطا پنداشته می شود رها سازیم نگذاریم بیشتر از این در ردیف آن زنده جان هایی که از روی ناچاری و اجبار دست به کشتارِ دیگر زنده جان ها می زنند ؛ خونخوار و ظالم به حساب آییم.


به امید همان روزی که انسان راه خویش را از دیگر جانوران جدا و به حقوق همه ی زنده جان های این طبیعتی که تا هنوز با قانون ظلم و کشتار حرکت می نمایند ، ارزش و اهمیت قایل شوند و به این ترتیب به گوشت خواری خویش خاتمه بدهند. پیوسته به این ثابت نمایند که انسان در طبیعتی که زندگی می نمایدبا قانون ظلم و کشتار همسو نه بلکه با قانون ارزش و احترام به همه ی زنده جان های دیگرحرکت می نماید.

 


(پایان)

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل   ۴۲۸    سال نــــــــــــــــــوزدهم           حوت/حمــــــــــل         ۱۴۰۱/۱۴۰۲         هجری  خورشیدی        از هشتم تا سی و یکم مارچ 2023