عاشق عطر و گل و زیور منم
مادرم من، خواهرم من، همسرم
کس نخواند اندیشه ام از روی لطف
تشنهٔ یک قطره مهرم، من زنم
تیر صد ها چشم بد را خورده ام
رنج های بیشماری برده ام
زخم ناسور از زبان ناکسان
زیر نام زن چی ها نشنیده ام!
نیمهٔ از پیکر دنیا منم
خانهٔ سرد ترا گرما منم
هر کجا حرفی ز عشق و عاطفه ست
باز هم من باز هم آنجا منم
میترا عاصی
|