سر شارم از شگفتن نیلوفر سپید
من از نگاه گرم تو گردیده ام پدید
دیروز با صدای تو برخاستم ز خواب
امروز آن صدای تو خون گشته در ورید
گلبرگ دامن ام که پر گشته از شراب
عاجل بیا که دیر شد و نشئه اش پرید
پیچیده ام به دور تو ای باغبان من
چون پیچکی که پیچ خورد در کنار بید
شاید برای تو بشوم قصه تمام
شاید برای خود بشوم مظهر امید
شکیلا شعله
|