کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

               نصیرمهرین

    

 
جهالت و ستمگری اش آشکارتر میشود

 



در ادامۀ کارنامه های اندوه آفرین گروه طالبان، روزهای پیش، ابزار دیگری آمیخته با شکنجه و انسان آزاری تبارز یافت. در حالیکه ستم بر زنان و دختران به بیداد گری های برخاسته از تبعیض جنسیتی، یا به عباره یی، به "فاشیسم جنسیتی" تداوم بخشیده است، ربودن، شکنجه و اعدام جوانان و پیرانی که امکان و یا آرزوی رسیدن به خارج را نداشتند، دهشت انگیزتر میشود. در حالیکه که زنگ تهدید های پروژۀ نسل کشی، برخاسته از تبعیض قومی، مذهبی، تاریخی، منطقه یی و نیازهای جفا آمیز سیاسی همواره در صدا است و خطر مرگ ناشی از بی غذایی و فقر روز افزون در کمین ملیونها انسان مظلوم نشسته است، طالبان هارتر شده و به تعمیل برنامه ها می پردازند.

دشمنی با زبان فارسی
طالبی (معاون وزیر سرپرست دفاع) بانگ تن آزار و دلخراش درمی آورد که:
"از زبان فارسی خدایی بدم می آید." ، طالبچۀ دیگری، وعدۀ جگرماهی را به بهشت رفته گان میدهد. و ریشمندی از مدرسۀ تروریست پرورده گان پاکستانی، کارمند "ریاست ارشاد"، که معاش از "امریکای شکست خورده " میگیرد، مامورین وزارت معارف را که با دشواری اندک نانی را برای خود و یا فرزندان تهیه میتوانند و هنوز امید کار ومعاش دارند، در روی زمین پارک زرنگار می نشاند که امتحان معلومات اسلامی بدهند.
با توجه به اجزای آنچه طالبان پیهم در اجرای آن میکوشند، با وضاحت پیوندهای تنگاتنگ، اهداف نزدیک و دورتر را میتوان میان آنها نشانی کرد. با این یادآوری که هیچ یک از کارنامه های این گروه جاهل وستمگر تعجب انگیز نیست. بلکه آنچه در ماهیت خویش دارا است، تبارز عملی می یابد.
فارسی ستیزی را در نظر آوریم. اعضای این گروه، زبانی را دشمن پنداشته اند که حتی در اینجا نیازی به نوشتن نقش، پیشینه گی و ظرفیت های فرهنگی- تاریخی آن نمی بینم. زیرا نقش زبان فارسی به اصطلاح متقدمان ما، اظهرا من الشمس "است و بارها به آن اشاره شده است. عقل سلیم و دور ازمرض وغرض انسان آزارانه، در همه جوامع و از جمله جامعۀ مانند افغانستان، این نظر را می پذیرد که نباید دارنده گان زبانی را از داشتن و رشد آن محروم کرد. باید به همه اجزای قومی، همه زبانها احترام نهاد و نباید زبانی را بر زبانهای دیگر تحمیل کرد. زیرا تجربۀ تاریخی نیز به ازمیان برداشتن و خصومت زبانی با انبوهی از تجارب ونتایج منفی می بیند. آنچه در هیأت جهالت آمیز وستمگرانۀ طالبانی، در سخنان اخیر این ریشمند مزدور چهره نموده است، در واقع به واکنشهای جای افتاده در نکوهش از رفتار کینه ورزانه در برابر زبان فارسی است. افزون بر آن، از محدودیت های ذهنی، زمینه های رویش همراه با محدودیت های بسیاری که مدارس پاکستانی، در پرورش این نسل دارند، حکایت میکند. گمانی برجای نتواند بماند که کم نیستند کسانی ازسخن گویان زبان فارسی که همان جهان تنگ، متحجر و یخ گرفتۀ طالبانی را دارا باشند. اما برای گروه طالبان که ابعاد تبعیض و تعصب را آنهم با لعاب نام خدایی والهی، حمل میکند، چنین موضوعی بی اهمیت است.
وعدۀ "جگر ماهی"
از سوی یک طالبچه، هرچند در تاریخ مراجعه واستناد به صدر اسلام، پیشینه دارد، اما دراینجا بدون علاقه به بحث آن چنانی، شایان یادآوری است که کارد فقر و تندگدستی بر پیکر رنجور و آزار دیدۀ ملیون ها انسان رسیده و نان میخواهند. طالبچۀ ماهی خوار و جگر ماهی آشنا، که اکنون با استفاده از دالر های فرستاده شده، غصب مال و دار و ندار مردم و به ویژه مناطق اشغال شده، فربه و چاق تر میشود، به آن سلاح تبلیغ، غایت تطمیع، پذیرش فقر و مرگ برای اکثریت مردم روی می آورد که شناخته شده است. هدف این است که به مردم ذهنیت فقر خویی، یتیم گستری و دشواری پذیری را چنان القأ کنند که دست به مقاومت، داد خواهی و بهبودی طلبی نیازند. همه را تحمل کنند، زیرا در آن دنیای دیگر، جگر ماهی در انتظار آنها است. جگری که طالبان خورندۀ آن در این دنیا نیز از آن نصیب میشوند!
با همۀ این ترفندهای خائنانه، اندک نبوده ونیست، فریاد های نهفته در سینۀ زنان ومردانی که همه روزه جگرسوزی طالبان را آرزو میکنند.

 


امتحان از کارمندان وزارت معارف


و نهاد "ریاست ارشاد"، ضد علم ودانش که مشغول جهل گستری است، از کارمندان وزارت معارف امتحان می گیرد که در ظاهر سطح و سویۀ اطلاعات اسلامی آنها را تعیین کند. آنانی که به مکتب رفتند ویا به تحصیلات بالاتر ادامه دادند، تجربه اموختند تا کارمند یک وزارت شدند؛ آموخته های مدارس مذهبی پاکستان، جز نیاز روزمرۀ شان نبود و نیست.
 


اما می بینیم که با توهین و تحقیر طالبانی، آنچه که هتلرخویان به کار بسته اند، مواجه شده و با چهره های غمگین نشسته اند، تا طالب فارغ شده از مدرسۀ پاکستانی از آنها امتحان بگیرد. اما واقعیت این است که در عمل، پروژۀ تصفیه ها، اخراج ها، مواجه کردن با دشوارترین وطاقت سوزترین اوضاع و شرایط، این مامورین مظلوم را تهدید میکند.
آری،
" حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زُنّار ز زیرش به دَغا بگشایند"

 

 

 

 


***
29 جنوری2023

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۴۲۵    سال هــــــــــژدهم            دلـــو         ۱۴۰۱    هجری  خورشیدی         اول فبوری 2023