امشب به خاطرم ستم طالبان گذشت
آه و فغان و شیون ام از کهکشان گذشت
کشتند به تیغ کین جوانان و نو خطان
تیر عناد ز سینهٔ پیر و جوان گذشت
ای هموطن تو منتظر بردهگان مباش
باشد سلامت سر تان از جهان گذشت
آن باغ که پر ز گلشن و اشجار پر ثمر
باغ را نمود منهدم و باغبان گذشت
آن کاروان که طی طریق داشت تا رسد
در منزل بقا ولی ساربان گذشت
آن مرشدی که پیر طریقت بودی یقین
مرشد شهید و خانه خراب پیروان گذشت
آن بیوه زن که طفل یتیم اش گرسنه مُرد
طفل دگر به حسرت یک لقمه نان گذشت
این ناکسان که دعوی اسلام می کنند
پس از چه رو به تانک سر کشته گان گذشت
گاهی به نام اوزبک و تاجیک کشند و خلق
ننگ است بران ز کشتن فارسی زبان گذشت
کردن عوض به نام امارت وطن ترا
این نوکران « فهد» از افغانستان گذشت
ارزان فروخت دین به دنیار ناکسان
طالب نما به پول ز دین اش چسان گذشت
طالب بدان همچو کمونیست سزای توست
پرچم برفت، خلق برفت سازمان گذشت
تا زنده است شرح دهد ظلم طالبان
کی میتوان قاسم افشار از آن گذشت
۲۸ دسمبر ۱۹۹۷ ویر جینای امریکا
|