کابل ناتهـ، Kabulnath



 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Deutsch
هـــنـــدو  گذر
آرشيف صفحات اول
همدلان کابل ناتهـ

دريچهء تماس
دروازهء کابل

 

 

 

 

 

 
 

               نصیرمهرین

    

 
از اعماق زن ستیزی

 


بی اعتنایی و یا احترام به زنده گی و حقوق انسانی زن، میتواند مُعرف سطح عقب مانده گی و یا رشد مردم یک جامعه باشد. چنین معیاری را میتوان در حوزه های دیگری از حیات اجتماعی و فرهنگی جوامع تعمیم داد.
در افغانستان، اگر طرح و آرزومندی تحول طلبانه در میان آمده است، به سوی زنان، به محدودیت های دیرینه وجفا های که در حق آنها اعمال شده است، نیز توجه شده است. در افغانستان، طرح و برنامۀ حکومتگران را گواه بوده ایم و هم از خود زنان و محافل مستقل و تحول طلب را. طرح وبرنامه های حکومتگران پیرامون زنان در چارچوب کلیت برنامه ها و اهداف آنها میتواند در انگیزه یابی و تشخیص ویژه گی های هر کدام کمک کند.


در زمانۀ امانی به رغم اشتباهات و خود رایی شاه، عطف به برنامه های تغییر دهندۀ جامعه، مستلزم توجه به وارد میدان شدن زنان در حوزه های مختلف حیات اجتماعی، اقتصادی فرهنگی وصحی بود. برنامه هایی که نتایج بر جای ماندۀ آن، در ذهنیت شناسی، تشخیص سطح فرهنگی و اجتماعی آن زمان وبه به فراگیری تاریخی می افزاید.
در حکومت نه ماهۀ حبیب الله، بنابر اقتضای قرائت دینی و موج عکس العمل آن در برابر اصلاحات، سخن از سهم ونقش زن مفقد شد.
منظور حفظ قدرت و تحکیم حکومت خاندانی در زمان محمد نادرشاه، نیاز به عقب نشینی ها داشت و بهره گیری از پائین ترین سطح ذهنی و باورهایی که در ضدیت با زن عمر درازی کرده اند.
در سالهایی که به زمانۀ "شورای هفتم" شهرت یافته است، صدای حق طلبی از طرف خود زنان نیز به پیام های ترقی جویانۀ مشروطیت، طنین رساتر می بخشد.
تصمیم دور نخست صدارت سردار محمد داؤود، پیوند ناگسستنی با برنامه های پنج ساله داشت که توجه به نقش زن را حتا تا سرحد محتاطانۀ رفع چادری پاسخ میگفت.


پس از کودتای ثور و تهاجم شورویی از میان رفته، شعار و اغواگری که تا صدور فرمان ویژه مشغولیت حکومتگران بود، ماشین دستگاه استبدادی، چنان به کار افتاد که اگر از یکسو به رونق و زرق و برق دادن به دستگاه می انجامید، هنر و ورزش را بیشتر طرف توجه قرار میداد، از سوی دیگر، دستگاه سرکوبگر، نیاز به زن سرکوبگر داشت. جلب و جذب زنان در "خاد" و وظایف سرکوبگرانۀ آنها معرف چنان استبداد بود که ملیون ها زن و مرد را بیازُرد.
در دورۀ شهرت یافته به "جهاد"، این واقعیت تلخ و تأثیر نهاده، تمام وقت و بدون استثنا وضاحت داشت که تنظیم های جهادی، ذهنیت آمیخته با تبعیض و تعصب در برابر زنان را در گفتار وکردار حمل میکردند. اگر برخی از آنها با توجه به پیشینۀ شهر نشینی گوشه چشمی به نقش زنان داشتند، طرف سرزنش جدی قرار میگرفتند.


چنان ذهنیت برخاسته ساختارهای پیشا تمدنی، آمیخته با قرائت قبیله یی- دینی از اسلام، از پس مانده گی و فاصله داشتن با کاروان پیشرفت، در دور نخست دست یابی طالبان بر بخشی از افغانستان، جمیع عناصر پس مانده و نگرش های ننگین در برابر زنان را در گفتار و کردار روزانه نشان داد. این روایت کارنامۀ زن ستیزانه بارها به تکرار نشسته بود که: زن نباید کار کند. زن نباید در شفاخانه از طرف شب کار کند. وقتی مرد خانه همسر بیمارش را به شفاخانه برده بود، داکترمرد اجازه نداشت زن را معاینه کند. مرد بیماردار به پای دکتور افتاده و با گریان آرزو میکرد که به وضع همسرش رحم کنید، اما داکتر می هراسید که طالبان او را به دلیل معاینه کردن زن جزای سنگین خواهد داد.


در دور کنونی که طالبان آرگاه و بارگاه گرداننده گان دستگاه خائن پیشینه و انبوه سلاح را در اختیار دارد و هر هفته از چندین سوی به آن گروه نان و دالر میرسد، نازدانه تر همان باور داشت و بر داشت ها را عملی میکنند که بارها گفته بودند. اعضای طالبان نگفته بودند که در برابر زنان با دید و ذهنیت متحول شده، برخورد میکنند. بارها گفتند که آنچه را که "شریعت" گفته عملی میکنیم. اما این جاده صاف کن ها و طالب دوستان خائن به مردم بودند که چهرۀ متفاوت از طالبان را ترسیم میکردند.
این است که ابلاغ تصمیم مبنی بر کار نکردن زنان در مؤسسات، در ادامۀ بستن دروازه های دانشگاه ها، از اعماق زن ستیزانه و از ویژه گی های غیر انسانی و انسان ستیزانۀ این گروه ناشی میشود.

 

بالا

دروازهً کابل

الا

شمارهء مسلسل    ۴۲۳    سال هــــــــــژدهم              جدی         ۱۴۰۱    هجری  خورشیدی         اول جنوری 2023