"بر دیدهٔ من خندی کاینجا زِ چه میگرید!
خنــدند بــر آن دیـده کاینجا نشود گــریان"
(خاقانی)
طالبان روز چهارشنبه (۱۶قوس ۱۴۰۱ خورشیدی) در محل مرکزی ورزشی فراه، تاجمیر
را آوردند که کشته شود. گناه او ابلاغ شد، تفنگی را در دست عضوی از خانوادۀ
مقتول دادند که با گشودن سه بار آتش بر تن تاجمیر، قصاص عملی شد.
گناه تاجمیر، گرفتن تلفون وموتر سیکل فردی یاد شد که توسط تاجمیر به قتل
رسیده بود. دعوت پر سر وصدا از مردم به عمل آمده بود تا شاهد و ناظر صحنۀ
اعدام باشند.
در این صحنۀ نمایش، از قول ذبیح الله مجاهد، سخنگوی و معاون وزیر فرهنگ
طالبان که خود از شرکت کننده گان بود گفته شد که: "حکم این فرد با حضور
مقامات ارشد و اعضای کابینه طالبان از جمله ملا عبدالغنی برادر، معاون نخست
وزیر، عبدالحکیم حقانی، مولوی امیرخان متقی سرپرست وزارت امور خارجه، سراج
الدین حقانی سرپرست وزارت کشور و حبیب الله آقا سرپرست وزارت آموزش و پرورش
تطبیق شد."
در حاشیۀ این موضوع در نظر آوریم که سرتا سر افغانستان، مردم از نداشتن غذا
و سایر نیازهای اساسی در رنج به سر می برند. تعدادی که سعی میکنند آن نیاز
ها را در خارج رفع کنند، با هزار مشکل جانخور دیگری مواجه میشوند. مردمی که
می بینند ومیشنوند که خود گروه طالبان بی دغدغه از چنان دشواری ها با
دریافت جیره های که ارباب برای مزدور بدهد، سرگرم مشق انجام وظیفه استند.
گدایی هم که اندازه دارد. حتی دامنه یافتن گدایی و بازتاب آن در رسانه ها
هم چنان واکنش جاهلانۀ طاللبی را درپی داشت که فرمان جمع آوری گدایان داده
شد.
در نظر آوریم که مردم کار میخواهند، اما کار نیست. این مردم چه باید بکنند.
هیچ عقلی نشاید بپذیرد که مردم به دزدی و کشتن دیگران دعوت شوند. وظیفۀ کار
دهی و کار یابی در عهدۀ نیرویی است که قدرت را غصب کرده است. این وظیفه را
ملای که سمت صدراعظمی دارد، در آغاز منتفی اعلام کرده گفت که ما برای نان
دادن دیگران وعده نداده و نیامده ایم. ما شرعیت را اجرا میکنیم.
به این ترتیب دیده میشود مردمی که میخواهند در آن سرزمین تراکم کرده از
غمها و رنجها زنده گی کنند، محکوم به نابودی ومرگ شده اند. زیرا گروه
طالبان آنچه را می گویند ودر عمل پیاده میکنند، تحقق همان سخنانی است که
گویند باری حفیظ الله امین و نورمحمد تره کی گفته بودند که برای ما زنده
بودن چند ملیون که دست به ساختن "جامعه نوین" بزنند کفایت میکنند. حالا
برای این گروه ستمگر و ضد انسانیت در عمل همان اندرز برای مسلمان سازی دگر
باره کفایت میکند!
شرکت دادن ودعوت کردن به دیدن چنان صحنه ها، از این انگیزه ناشی میشود که
دیگران بترسند وبا خوف و هراس به خانه و زنده گی در قبرستان برگردند.
منظوری که از دهشت افگنی تروریستی و نهاد های مجهز با آن ناشی میشود. به
یاد می آوریم که تأمین امنیت کار بسیار خوب و از نیاز های اساسی افغانستان
بود. اما این دهشت افگنان طالبی بودند که امنیت را در سرتاسر افغانستان بر
هم زدند. هزاران انسان بیگناه را کشتند و یا معیوب کردند. با این تفاوت که
طالبان در افغانستان حکومتی را میدیدند که کمر به خدمت این گروه بسته و از
دادخواهی قربانیان تروریسم شانه خالی میکرد. اینک که گروه ضد انسانیت با
اجرای سیاسی این قصاص در فراه، یک بار دیگر نشان داد که قصد آن ساختن فرو
بردن افغانستان در سطح قبرستان است. بر ای نشان دادن اهداف قبرستان آفرینی،
همه سردمداران جنایتکاران شبکه های آغشته با دست های پرخون در آن صحنه حضور
یافتند. حضوری با این منظور که دیگران بدانند گروه طالبان هرچند برخی
اختلافات داخلی را دارد، اما در تحقق اهداف قبرستان آفرینی از افغانستان
مظلوم و مردم رنجدیده، مصممانه فتواها و فرمان های جاهل ترین قشر جامعه را
اجرا میکند.
ورزشگاه ها که برای تبارز ورزشکاران و لذت و سرور تماشاچیان در نظر گرفته
شده است، برای گروه وحشت زای بیرحم و جاهل به محل های هراس افگنی تبدیل شده
است. همانگونه که در دور نخست حاکمیت جهالت آمیز خود، ستدیوم ورزشی کابل را
به محل دست و پای بریدن واعدام تبدیل کرده بودند.
ضمن محکومیت فرمان های جاهلانه و رفتار وحشیانه، خاموشی و توجیه توطئه آمیز
آنانی نیز سزاوار تشخیص و محکومیت است که جنایات طالبان را تأمین امنیت یاد
میکنند.
***
|