با همایون مروت کارگردان فلم "سیبی از بهشت " سال 1990میلادی، درتلویزیون
ملی آشنا شدم. اوهنوزمحصل انستیتوت سینمایی مسکو بود. ما باید جوان مستعدی
را در برنامه ی خود ( برنامه ی تلویزیونی ساعتی باشما ) معرفی کرده ، فلم
کوتاه مستنداش راکه درمورد سرویس های برقی تهیه کرده و توجه اتاق فکربرنامه
را بخود جلب کرده بود ، نشرمی نمودیم .
اولین کارهنری او پرازنوآوری وابتکاردرمستندسازی وحاوی القای چندین اندیشه
ی بکردر یک فیلم مستندکوتاه بود.
اولین فیلم داستانی که من ازمروت دیده ام " ذغال سبز " است که آن هم به
حدود سه دهه پیش برمی گردد. ذغال سبزاولین تجربه ی مروت درساختن فیلم کوتاه
داستانیست . کارهمایون مروت ازهمان آغازکاری متفاوت ازهمقطاران افغانستانی
اش وخاص خوداش بود.هم درمستندسازی وهم فلم داستانی .
این کارگردان موفق، دانش آموخته ی رشته ی سینما وکارگردانی فلم درمشهورترین
انستیتوت سینمایی جهان ( انستیتوت سینمایی مسکو ) است . او دوره ی فوق
لیسانس و دوکتورا را درین انستیتوت به پایان رسانده است.
واما درمورد فیلم سیبی ازبهشت و نقد محتوایی فلم که به کارگردانی همایون
مروت و با کوشش داوودوهاب وموسسه ی برمک فلم تهیه شده و فلمبرداری آن را
ذین العابدین واسع اوف به عهده داشته است :
فلم بلند داستانی سیبی ازبهشت که برنده ی 9 جایزه ی معتبرازفستیوالهای
سینمایی مختلف منطقه ای وجهانیست ، روایت هنرمندانه وجامعه شناسانه ایست
ازمجموعه ی حقایق تلخ وملموس جامعه ی دین زده ی افغانستان .
فلم ، نگاه نقادانه وپرخاشگرانه ای دارد برباورهای خشک و خانمان براندازی
که دررگ رگ جامعه ومردم ما ریشه دوانده است .
فلم سیبی ازبهشت ، دو نگاه و دو طرزدید مخالف ومتضاد را دربرابرهم قرارداده
است: نگاه سنتی ایدیولوژیک - دینی که انسان رابرده واربه اطاعت کورکورانه
ازقراردادهای سنتی ـ عقیدتی وا می دارد ونگاه روشن بینانه و نو که به انسان
ارزش قایل بوده و به اواجازه می دهد تا با قدرت تفکر، تعقل وآزادی ، خوب و
بد را ازهم تمیز بدهد.
فلم می خواهد ثابت بسازد که ازبهشت موعودی که نگاه سنتی ایدیولوژیک- دینی
وعده می دهد، فقط سیب های پوسیده و گندیده بدست می آید نه آن میوه ی نجات
بخش رویایی ...که اثبات این مدعا را کارگردان فیلم به یاری سمبول ها و
نمادهای گونه گون پی گرفته است .
به باور من بار محتوایی فلم ـ بکر، بسیار با ارزش و درخوربحث است . این فلم
پرخاش نرمی است دربرابراستبداد دینی که سالها و شاید قرن هاست ما راعذاب می
دهد.
داستان فلم ـ داستان جستجوی پدرپیری است که ازدِه به شهرآمده و میخواهد
پسر نوجوان گمشده اش را که دردارالحفاظ شاگرد است ، ملاقات نماید .
بزرگترین آرزوی پدر، حافظ قرآن شدن پسرودست یافتن اش به مسند ملا امامی
مسجد قریه است.
ارچند داستان فلم ، تکرارداستان های مشهورجستجوی پسران گمشده توسط پدران
است ( به ویژه جستجوی یوسف پیامبر توسط پدراش یعقوب که بی تردید نامهای پدر
و پسرفیلم هم متأثرازاندیشه ی تکرارهمان گمشده هاست ) ؛ اما این تکراردر"
سیبی از بهشت " ، ماهیت و پیام نوِعصیانگرانه ای دارد که به هیچ مقداری
ازنوبودن و جذابیت فلم نکاسته است .
شخصیت های فلم ، چهره های واقعی آدم های موجود جامعه ی ما را به نمایش
گذاشته اند. بخصوص رجب حسینوف ( یعقوب بازیگر اول فلم - پدری که پسراش را
جستجو می نماید ) ، با بازی طبیعی و هنرمندانه اش ، نماد و نمونه ی روشن و
برجسته ای شده است ازمیلیون ها انسان اجتماع ما - نماد کسانی که زیرسایه ی
تعصب دینی از اندیشه و تعقل فرسنگ ها فاصله گرفته اند .
همایون مروت با هوشمندی هنرمندانه ازآغازفلم می خواهد درمجموعه ای ازحرکات
و پندارهای یعقوب ( که یکی پشت دیگرمی آیند ) ، تعصب ، تندگرایی ، خشونت و
دین زده گی مزمن دردرون انسان اجتماع ما را به نمایش بگذارد . ازدریغ کردن
سیب خوشرنگ به همسفراش تا پایان شدن ازتاکسی درنیمه راه که انتحاری را
نفرین می گویند و تا دادزدن برسرجوانانی که در رستوران می خواهندموسیقی
بشنوند ، همه نماد های قشنگ وهنرمندانه ای استند ازریشه داربودن تعصب و
تندگرایی دردرون اجتماع ما که درواقع همه نابخردانه و نفرت انگیز افاده
داده شده است.
بازی طبیعی وهنرمندانه ی رجب حسینوف ( یعقوب ) به کیفیت و ارزش فلم افزوده
است .ارچند که بیشتربازیگران ، شعاری ، سطحی و تصنعی نقش بازی کرده اند ؛
امابازی طبیعی وهنرمندانه ی رجب حسینوف که بیشترین بخش فلم را احتوا کرده
است ، درمجموع این کمبود را رفع نموده است.
زبان فلم ـ زبان پاک و پالوده ی گفتاری انتخاب شده است ؛ ارچند گاهگاهی
کتابی و نوشتاری می شود ، اما به کرکتروساختمان پولادین فلم صدمه نمی
رساند.
کارگردان هوشمند درانتخاب محلات وقوع حوادث هم دقت بسیار به خرچ داده است .
درتمام کوچه ها و رستوران هایی که کرکترهای فلم بخصوص کاکا یعقوب پا می
گذارد ، فقروناتوانی مردم ، بد شکلی شهروهجوم فرهنگ بیگانه ، با آرایش های
هنرمندانه ای پیش چشمان تماشاگر گذاشته می شود.
فلم سیبی از بهشت با سمبول های ناب و قشنگی همراه شده است که می تواند
امتیازخاص آن به شمارآید : حرکت قهرمان فلم خلاف مسیرحرکت دیگران که درچند
سکانس آگاهانه تکرار می شود ، موجودیت گنبدها ومناره ها دربسیاری سکانس ها
، کله های پوست شده ی گوسفندان با دندانها وچشمان برآمده ، سیب سرخ و
گندیده گی سیب سرخ ، عبور رمه ی بزان وگوسفندان ازکوچه ها ، نمایش سگ جنگی
، رقص سمبولیک پدرداغدیده وشکست خورده ، ووووو...همه وهمه سمبول های ناب و
قشنگی استند برای تماشاگرسختگیرو بازتاب روشنتروهنرمندانه ترحقایقی استند
که کارگردان هوشمند فلم همه را یکی پشت دیگر برای بیننده ی جستجوگرفلم
پیشکش می نماید.
ــ قضاوت های اشتباه و برخورد های تعصب آمیز وخشن کاکایعقوب با اطرافیان اش
؛
ــ تبدیل شدن پیرخانه به پرخانه ؛
ــ رانده شدن ازدرگاه آغا صاحب ؛
ــ پناه بردن وباوربه جادوگرو رمال؛،
ــ روبروشدن با حقیقت اجتماع انتحاری ها و لت خوردن جانانه ازسوی تربیت
کننده گان انتحاری ها ؛ همه و همه ابزارپرقدرت و هنرمندانه ی کارگردان برای
اثبات حقانیت پیام اصلی فلم است - پیام نفی تعصب ودین زده گی ، پیام تعقل ،
تفکرو بیداری ...
من آن کله های پوست شده ی گوسفندان را با دندان های پِخ شده ی شان که
چندبار به تکرارنمایش داده می شود ، زهرخند تلخی می بینم دربرابرتعصب و دین
زده گی و برداشتهای بیمارگونه ی تاریخی جامعه و مردم ما که تاهنوز ادامه
دارد.
بیچاره شدن ودرمانده گی یعقوب درپایان فلم که نتنها حافظ قرآن شدن و ملای
مسجدشدن پسراش را نمی بیند ؛ بلکه حتا او را ازدست داده و به گدایی و
دریوزه گی روی می آورد ، نتیجه گیری اصلی فلم است که کارگردان به خوبی به
آن دست یافته است .
اگر برخی سکانس ها وصحنه های غیرضروری و قسماً طولانی درفلم ـ چون صحنه ی
زندان و دیالوگ های شعاری با قوماندان جنایی ، صحنه ی زیارت وبرخی سکانس
های پایگاه رهبران انتحاری ها را کناربگذاریم ، فیلم سیبی ازبهشت یکی
ازانگشت شمار فلمهای خوب داستانی ماست که تا هنوزداشته ایم . ما به همایون
مروت که دستآوردهای هنری اش ، همواره همراه با نوآوری وعشق است ، موفقیتها
و سرفرازی های بیشتردرراه شگوفایی هنراش آرزوداریم .
من با تمام اخلاص تماشای این فیلم خوب وباارزش را به همه عزیزانم توصیه می
نمایم .
https://youtube.com/watch?v=hLqPN65eQ0U&feature=share
|