سینهای را که برای تو وطن ساختهام
پایدار است چنین قصر که من ساختهام
تا که عشق تو به جان و دل من ریشه دواند
هر کجا سر زدهام باغ و چمن ساختهام
نشود هیچ غم و غصه گریبانگیرم
من که از جوهر عشق تو یخن ساختهام
شده زندانیِ مویم شب تفسیر زمان
شهر را در گرو لذت تن ساختهام
هرکه شایستهی همسایگیِ روحم نیست
از بهشتی که به من داده «اگن» ساختهام
صنم عنبرین
* « اگن »از زبان هندی یا سانسکرت است
و یک معنای آن دوزخ است.
|