آیات قرآن را تلاوت کرد
زد دست برد، آیات جانش را
آب غلیظی از دهانش ریخت
میخورد از شهوت لبانش را
جنس پلیدی تا ابد غافل
یغماگر خون خوردهای قاتل
از شهوتِ آکنده در جانش
لیسید آتش استخوانش را
خنیاگر آتش پرستی بود
خنیاگر غمگینِ پرپر شد
از بیخ و بُن پوسید آوازش
بوسید با قفلی دهانش را
با قهوهٔ تُندی نمک ریزش
او چشمهایش را تناول کرد
بر جانب اندام او افتاد
پیچید، پیچک بازوانش را
او لانهٔ صدها کبوتر شد
در سینهاش غمها شناور شد
در بین آتشپارهها میدید
فریادهای آب و نانش را
همزاد مرگ بی دلیلش شد
در نعرههای سرخ اناالحق
از چوبههای دار پاشیدند
خاکسترِ روح و روانش را
#شمیم_فروتن
|