عشق در من یک چراغ روشن است
با تو شوق زندهماندن در من است
تا تو میآیی، برای دیدنت
مهربانی یک بغل، یک دامن است
دختری در باد می رقصد، منم
آتشی در یک قفس پیراهن است
چشمهایم زل زده در راه تو
بوی تو انگار عطر میهن است
عاشقم، یعنی اهورایی نیَم
نه مرا پروایی از اهریمن است
نام فلم آشناییهای ما
"عاشقی در عصر سنگ و آهن" است
کاشتی چون دانهی گندم مرا
در کنارم باش، وقت خرمن است
صنم عنبرین |