دوباره "باز شد" زخمایِ برچی
چکد خون امشب از هرجایِ برچی
هزاران تیر، بر تن دارد اما
کسی نیست مرحمِ دردایِ برچی
ده سرِ قاتلِ "خالق" مو تاج بود
زخمِ ناسور اَوشار لاعلاج بود
و خشکید شاخههای "بیدِ"موعود
تنا امید دهمی برگایِ "کاج" بود
هزاره درگیرِ آماج تا کی؟
زن و فرزندِشان تاراج تاکی؟
تبر خوردند سپیدارهای موعود
و ناسور، آن درختِ "کاج" تا کی؟
بیه آبَی اینه کَوشایِ لیلا
او طرف اُفتَدَه پایایِ لیلا
هر چه گَشتُم آبَی پیدا نموشه
خیالم گُمشده دِستایِ لیلا
انور سیرت |