ﻣﻦ ﺯﻧﻢ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﺧﻢ ﻫﺎست زخم هاست برﺗنم
ﻫﺮطرف کهﺑﻨﮕﺮﯼ هزار ﻧﻌﺶ ﺳﻮﺧﺘﻪ است آن منم
ﻣﻦ ﺯﻧﻢ ﺯﻥی که عاصی است و سرکش است مشتعل
ﺧﻮﻥ نه شعله رهایی است در رگان میهنم
ﻣﻦ ﺯﻧﻢ ﺯﻥی که ﮔﻤ شده است ﺩﺭﻋﻮﺍﻃﻒ خودش
درد های مهربانی است معنی سرودنم
ﺯﺍﺩﻩ ی بهار ﺁﺭﯾﺎیم از تبار اورمزد
سرزمین میترا ومهر وسوریاست موطنم
من زنم و بند بند ﺷا ﻬﮑﺎﺭ ﺧﻠﻘﺖ ﺧﺪﺍ
چهره خدایگان و روح آرش و تهمتنم |